نگاه سودمحور و کاهش محبوبیت ترامپ
در واقع غرب آسیا زمانی برای آمریکاییها مطلوب است، که پول به امریکا بفرستد، بنابراین می تواند در زنجیره ارزش جهانی و در حلقه های مورد توافق با امریکا جای گیرد و علیرغم ارتباط با چین (صادرات نفت و گاز)، در نزاع میان قدرتهای بزرگ در کنار امریکا باقی بماند.

دونالد ترامپ پس از سفر رسمی به عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی به واشنگتن بازگشت، در حالی که کاخ سفید این سفر را موفقیتی بزرگ قلمداد کرد. اگرچه مهمترین هدف امنیتی ترامپ در منطقه غرب آسیا، گسترش پیمان صلح ابراهیم است (میراث دولت اولش) و مهمترین هدف استراتژیکش، همراه سازی کشورهای حوزه خلیج فارس در نزاع با چین است اما این سفر نشان داد. اقتصاد، محور مهم سیاست خارجی ترامپ در منطقه غرب آسیاست.
در واقع غرب آسیا زمانی برای آمریکاییها مطلوب است، که پول به امریکا بفرستد، بنابراین می تواند در زنجیره ارزش جهانی و در حلقه های مورد توافق با امریکا جای گیرد و علیرغم ارتباط با چین (صادرات نفت و گاز)، در نزاع میان قدرتهای بزرگ در کنار امریکا باقی بماند.
کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، با داشتن ۸۰۴ میلیارد دلار در صندوق ذخیره ارزی شان، رتبه پنجم را در جهان دارند (بعد از چین، اتحادیه اروپا، ژاپن و سوئیس). بانکهای فعال در ۶ کشور شورای همکاری خلیج فارس، توانسته اند ۲ هزار میلیارد دلار، سپرده بانکی جذب کنند. این بانکها، بیش از ۸۰ درصد این مبلغ را به شرکتهای بخش خصوصی وام داده اند و در پروژه های این شرکتها سرمایه گذاری کرده اند.[1] موافقت عربستان، امارات و قطر با سرمایه گذاری صدها میلیارد دلاری در امریکا (مثلا ۶۰۰ میلیارد دلار فقط توسط عربستان) نمونه ای از اهمیت اقتصاد در سیاست خاورمیانه ای امریکاست.
درست است که تیم ارتباطات ریاستجمهوری آمریکا بر بهرهوری بالای این سفر تأکید دارد، اما ترامپ در بازگشت با مسائل داخلی زیادی روبهروست؛ در حالی که دونالد ترامپ فعالیتهای بینالمللی خود را گسترش میدهد و موانع بودجهای در امتداد مرزهای این کشور برپا میکند، چالشها و آشفتگیهای داخلی در ایالات متحده، با وجود اهمیتشان، به حاشیه رانده میشود.
از زمان روی کار آمدن دونالد ترامپ، تغییرات عجیبی در سیاست خارجی آمریکا رخ داده است. رئیس جمهور یک جنگ تجاری جهانی به راه انداخته است. دونالد ترامپ و متحدش ایلان ماسک تأثیر چشمگیری بر زیرساختهای دیپلماسی آمریکا داشتهاند، به نظر میرسد کم و بیش اوکراین را رها کرده است. USAID را تعطیل کرده، بودجه و پرسنل امور خارجه را کاهش دادهاست هچنین روابط خود را با سازمانهای بینالمللی مانند سازمان بهداشت جهانی (WHO) قطع کرده است. پیگیری همه اینها دشوار است. پیگیری تخریبهایی که در نهادهای داخلی آمریکا در حال وقوع است، نیز دشوارتر است. رئیس جمهور خطوط کلی یک سیاست خارجی را ترسیم کرده که، به بیان ساده، تجاوز طلبانه است. [2]
از جمله مسائل داخلی که ایالات متحده با آن درگیر است می توان به لایحه معروفش تحت عنوان «لایحه بزرگ زیبا»اشاره کرد که در مجلس نمایندگان متوقف شده است. در کنار آن، یک نظرسنجی تازه تصویری ناخوشایند از محبوبیت ترامپ ارائه میدهد؛ تنها در مسئله امنیت مرزهاست که او امتیاز مثبتی دارد. بر اساس این نظرسنجی، ۴۰ درصد از عملکرد کلی او رضایت دارند اما ۵۶ درصد ناراضیاند، که اختلافی ۱۶ درصدی به ضرر او ایجاد کرده است.
در حوزههای مختلف سیاستگذاری، ترامپ امتیاز منفی ۳۲ درصدی در موضوع تورم و قیمتها، منفی ۱۷ درصدی در اشتغال و اقتصاد و منفی ۲۱ درصدی در تجارت دارد. در زمینه تأمین مالی دولت و برنامههای اجتماعی منفی ۲۰، در بهداشت و درمان منفی ۱۷ و در سیاست خارجی منفی ۱۶ درصد امتیاز منفی گرفته است.
حتی در آموزش و مدیریت کارکنان دولت فدرال نیز محبوبیت او منفی است. در سیاستهای مهاجرتی نیز با امتیاز منفی ۲ و منفی ۶ مواجه است. تنها در امنیت مرزهاست که با اختلاف مثبت ۱۰ درصد محبوب است. این نظرسنجی بین ۱ تا ۶ مه با جامعه آماری ۱۰۰۰ نفری انجام شد. در پاسخ به اینکه اگر امروز انتخابات برگزار شود، ۴۷ درصد دموکراتها و ۴۱ درصد جمهوریخواهان را ترجیح دادهاند؛ روندی که احتمال تغییر ترکیب مجلس را تقویت میکند.[3]
بر این اساس در مجموع می توان گفت ترامپی که در داخل کشورش با مشکلات عدیدهای در حوزههای مختلف مواجه است با این سفر و تصاحب میلیاردها دلار از ثروت اعراب منطقه غرب آسیا باز هم نمیتواند مجبوبیت داخلی خودش را که کاهش یافته، افزایش بدهد. زیرا مشکلات داخلی که به آن اشاره شد صرفاً با دلار حل نمیشوند. دولت ترامپ به طور مداوم به دنبال این بوده است که کارمندان دولتش را به اطاعت وادارد، او به دنبال تجربه و تخصص افراد نیست و صرفاً وفاداری به سیاستهایش مهم است در واقع همان نگاه سودمحوری که در سیاست خارجی دنبال میکند را در سیاست داخلی هم دنبال می کند و این سبب کاهش محبوبیت او شده است بنابراین فعالیتهای اقتصادیاش در مناطق مختلف جهان نمیتواند مشکلات و چالشهای داخلی ناشی از دیدگاهها و طرز تفکر وی را کاهش دهد.