آلمان و تجربه اندوزی از وابستگی؟
آلمان به عنوان بزرگترین اقتصاد اروپا، همواره به عنوان یک شریک تجاری مهم در سطح جهان شناخته میشود. تعامل اقتصادی با آلمان برای هر کشوری بسیار ارزشمند است و برای تبدیل شدن به اولین و بزرگترین شریک تجاری این کشور رقابتهای زیادی وجود دارد.
آلمان به عنوان بزرگترین اقتصاد اروپا، همواره به عنوان یک شریک تجاری مهم در سطح جهان شناخته میشود. تعامل اقتصادی با آلمان برای هر کشوری بسیار ارزشمند است و برای تبدیل شدن به اولین و بزرگترین شریک تجاری این کشور رقابتهای زیادی وجود دارد.
در کنار این مسئله آلمان یک پاشنهی آشیل بزرگ به نام تامین سوخت دارد. این کشور در تامین گاز مایع خود به واردات گسترده وابسته است و همیشه در تلاش بوده است که بتواند وابستگی خود را کنترل کند، موضوعی که چندان در آن موفق نبوده است و این کشور همچنان به حجم بالای واردات گاز وابسته است.
برنده وابستگی کیست؟
آلمان پیش از جنگ اوکراین بزرگترین وارد کننده گاز از روسیه بود. این کشور گاز را به قیمت ارزان تهیه می کرد و از آن به عنوان موتور محرکهی اقتصاد استفاده می کرد. آلمان به دنبال افزایش واردات گاز بود و توافق احداث خط گاز نورد استریم۲ بین دو کشور نهایی شده بود که با فشار ایالات متحده و کارشکنی های آنها اجرای آن به تعویق افتاد. در واقع هشدار آمریکا به آلمان این بود که این موضوع زمینهی وابستگی بیشتر دولت آلمان را به همراه دارد و برای سیاستهای آنان چندان مناسب نیست. آلمان در دوران خانم مرکل در مقابل این کارشکنی ها مقاومت کرد اما این کافی نبود و با شروع جنگ در اوکراین موضوع به طور کامل عوض شد.
در دوران جنگ نیز خرابکاریهایی در خط نورد استریم۱ انجام شد، ابتدا بسیاری روسیه را عامل آن می دانستند، اما درتحقیقات بعدی مشخص شد که کار روسها نیست و گروههای دیگری در آن نقش داشتند، از نروژ و ایالات متحده به عنوان اصلی ترین گزینه ها یاد میشد[1]. این مسئله بدون جواب باقی ماند که دقیقا کار چه کسی بوده است اما اکنون پس از گذشت زمانی طولانی و با توجه به اتفاقات پس از آن می توان حدس زد که برنده این اتفاق چه کسی بوده است!
ایالات متحده آمریکا در سال گذشته به عنوان بزرگترین صادرکننده گاز مایع به آلمان شناخته شد. این کشور با صادرات گسترده گاز آن هم با هزینهای گرانتر از روسیه عملا بزرگترین تامین کننده منبع انرژی آلمان است. این اتفاق به رونق اقتصادی آمریکا و دولت این کشور بسیار کمک کرده است و توانسته خود را از بحران های اقتصادی در امان نگه دارد. در واقع ایالات متحده برندهی واقعی این پاشنهی آشیل آلمان است. با درک این مطلب که آمریکا اکنون مهم ترین شریک اقتصادی آلمان است[2]، شاید بتوان بهتر به سوال اینکه چه کسی نورد استریم را منفجر کرد پی برد. جایی که فشارهای گستردهی رسانهای متوجه روسیه بود اما اکنون به نظر می رسد که برندهی این اتفاق آمریکاییها بودهاند. با توجه به این موضوع می توان این مسئله را اینطور نیز در نظر گرفت که آمریکا با حمایت از گسترش جنگ در اوکراین توانسته است به اهداف مختلف خود برسد[3]. این کشور رونق اقتصادی برای خود به ارمغان آورد و در کنار آن توانست روسیه را در باتلاق اوکراین گرفتار کند و توان نظامی و اقتصادی این کشور را به چالش بکشد. علاوه بر آن ایالات متحده توانست مهم ترین شریک تجاری روسیه در اروپا را با خودش جایگزین کند. این اتفاق از نظر اقتصادی و سیاسی برای آنها بسیار ارزشمند است. به ویژه اینکه آلمان اکنون گزینه های محدودی برای تامین انرژی خود دارد. بنابراین آمریکا اکنون می تواند اثرگذاری بیشتری بر آلمان و سیاست های آن داشته باشد آن هم بدون دخالت مستقیم سیاسی، این رویکرد ایالات متحده میتواند یک تلنگر بزرگ برای آلمان باشد تا در دام وابستگی قرار نگیرد، برای همین مسئله آلمانها باید بتوانند سیاست گذاری انرژی خود را تغییر دهند و با ایجاد تنوع شرکا مانع از نفوذ گسترده یک کشور خاص شوند. این اتفاق اگر نیوفتد آلمان دیر یا زود تحت تاثیر تصمیمات واشنگتن قرار خواهد گرفت و دیگر برلین یک کشور مستقل نخواهد بود. سیاست مداران آلمانی با درک این موضوع باید به سمت تغییر قوانین تحریمی به عنوان یک مانع بزرگ تجاری بروند و سپس با جایگزینی کشورهای تامین کننده انرژی خود استقلال انرژی خود را افزایش دهد. این مسئله به ویژه با این نکته در تقارن است که هژمون ایالات متحده به پایان خود نزدیک می شود و کشورها بیشتر به دنبال تامین منافع ملی خود هستند و آمریکا نیز از این موضوع مستثنی نیست.
[1] Cnn.com
[2] pewresearch.org
[3] nationalinterest.org