سرزمین بدون رهبر

آلمان پس از خانم مرکل، نتوانسته است علی رغم تمام تلایش‌هایی که سیاست‌مداران و رهبران احزاب سیاسی کرده‌اند به یک رهبر واحد و قدرتمند برسد. این خلا رهبری در نتایج انتخابات پارلمانی ملی و محلی این کشور نیز دیده شد. جایی که هیچ یک از احزاب نتوانستند اکثریت قاطع را به دست آورند.

نوامبر 12, 2024 - 08:21
سرزمین بدون رهبر
سرزمین بدون رهبر

امین مهدوی

آلمان پس از خانم مرکل، نتوانسته است علی رغم تمام تلایش‌هایی که سیاست‌مداران و رهبران احزاب سیاسی کرده‌اند به یک رهبر واحد و قدرتمند برسد. این خلا رهبری در نتایج انتخابات پارلمانی ملی و محلی این کشور نیز دیده شد. جایی که هیچ یک از احزاب نتوانستند اکثریت قاطع را به دست آورند.

در حالی ‌که دولت آلمان درگیر آماده سازی ارائه بودجه سال جدید به بوندستاگ(پارلمان ملی) بود، با اخراج وزیر دارایی توسط صدراعظم شولتز، یک شوک بزرگ به آلمان وارد شد[1]. این اتفاق از آن جهت حائز اهمیت بود که با اخراج وزیر دارایی، ائتلاف حاکم به رهبری آقای شولتز از بین رفت و دولت این کشور باید برای ادامه‌ی کار از بوندستاگ رای اعتماد مجدد بگیرد. اکنون دولت آلمان دیگر دولت اکثریت نیست و یک دولت اقلیتی است که به صورت شکننده تا رای اعتماد به کار خود ادامه خواهد داد.

به نظر می‌رسد که صدراعظم با آگاهی از ناکارآمدی دولت خود در ادامه، به دنبال برگزاری انتخابات زود هنگام است، تقریبا ۶ ماه زودتر از موعد. اما برخی از احزاب مخالف و رهبران آنها مانند حزب  اتحادیه دموکرات مسیحی آلمان و اتحادیه سوسیال مسیحی بایرن خواهان انتخاباتی بسیار زودتر هستند. آنها بر این باور هستند که دوران شولتز به عنوان صدراعظم به پایان رسیده و آلمان به یک رهبر واقعی و جریانی تازه نیاز دارد.

از جمله افرادی که شانس بالایی برای تصدی جایگاه صدراعظمی دارند، یکی رابرت هابک از حزب سبز است و دیگری فردریش مرتس رهبر اپوزیسیون محافظه کار[2]. نگرانی هابک از این است که در آلمان چند پاره‌ي امروز تشکیل یک دولت متفق ملی کاری بسیار سخت است و اگر احزاب به نتیجه‌گیری نرسند کشور می‌تواند در یک بحران سیاسی بزرگ و چالش برانگیز قرار گیرد.

اما درباره‌ی مرتس قضیه کمی فرق دارد. او که از حمایت‌های خوبی برخوردار است در تلاش است تا به مقام صدر اعظمی برسد تا بتواند به احیای آلمان کمک کند. او بر این باور است که می‌توان با یک‌سری سیات‌های رادیکال حتی خارج از عرف بین‌الملل به تقویت قدرت اقتصادی و سیاسی آلمان کمک کرد. او بر این باور است که باید مرزهای آلمان به روی پناه جویان بسته شود، در زمینه‌ي تغییرات اقلیمی چندان باوری به معاهدات جهانی ندارد و در حوزه‌ی اقتصادی بسیار به سرمایه داری علاقه دارد.

در واقع این‌طور به نظر می‌رسد که حضور مرتس برای آلمان می‌تواند یک اتفاق نو باشد، از این روی که او هم زمان با ترامپ و هم دوره‌ی او خواهد بود و علی رغم برخی انتقاداتی که از رئیس جمهور منتخب آمریکا در دوره‌ی قبل داشته، اکنون بر این باور است که می‌تواند روابط خوبی با وی برقرار کند.

این‌طور به نظر می‌رسد که مرتس به دنبال جلب حمایت جریان‌های راست افراطی نیز می‌باشد. او به خوبی می داند که اگر بتواند حمایت‌ آنها را داشته باشد برگ برنده‌ی صدراعظمی را در دست خواهد داشت. هرچند باید به این نکته دقت کرد که آلمان کشوری مهاجر پذیر است و سیاست‌های ضدمهاجرت و یا تبعیضی، در دولت این کشور می تواند به یک بحران بسیار جدی اجتماعی تبدیل شود.

در کنار آن آلمان خود را متعهد به حمایت همه جانبه از اوکراین می‌داند و عدم وجود دولت در این کشور برای اوکراین نیز مسئله‌ي مهمی خواهد بود. علاوه بر آن مرتس نیز بر این باور است که باید از اوکراین حمایت کامل کرد، موضوعی که احتمالا به محل اختلاف نظر بین آلمان و آمریکای ترامپ تبدیل خواهد شد. باید دید که در صورتی که مرتس بتواند به صدراعظمی برسد چه برنامه‌ای برای این موضوع و گفتگو با ایالات متحده خواهد داشت.

بنابراین به نظر می‌رسد که یکی از ستون های اصلی اتحادیه اروپا در حال فرو رفتن در یک چالش داخلی بسیار بزرگ است، چالشی که علاوه بر اثرات عمیق بر آلمان بر اتحادیه اروپا نیز تاثیر خواهد گذاشت. این اتفاق می‌تواند بر قدرت اتحادیه اروپا به عنوان یک بلوک واحد اثرات مخربی بگذارد و زمینه ساز گسترش اختلافات بین اعضای آن شود. به ویژه اینکه به نظر می‌رسد اوضاع اقتصادی دسته‌ چک اتحادیه اروپا چندان مناسب نیست و رویکرد‌های اقتصادی دولت آلمان بیشتر تاکید بر مسائل ملی و داخلی خواهد داشت تا مسائل مرتبط به اتحادیه اروپا. همینطور آلمان در صورت برگزاری انتخابات مجدد با مسئله‌ی مهم تضاد آرا مواجه است. جایی که مردم این کشور نیز چندان به سیاستمداران از احزاب مختلف امیدی ندارند و این احتمال وجود دارد که اکثریت حاکمی شکل نگیرد که در آن صورت تشکیل دولت ائتلافی خود معضلی خواهد بود، مانند آنچه برای شولتز رخ داد. اکنون باید به نظاره نشست و دید که برنامه‌های صدراعظم در حال حاضر چیست و آیا زیر بار انتخابات زود هنگام می‌رود و در نهایت مردم آلمان به کدام احزاب اقبال بیشتری نشان می دهند تا آینده‌ی سیاسی کشور را به دست آنها دهند.


[1] reuters.com

[2] euronews.com