قفقاز، جایی برای تسویه حساب!
مناقشات در قفقاز جنوبی پس از جنگ قرهباغ تا حدی به سمت گفتگو حرکت کرد. اما این بیشتر از آنکه نشانی از حرکت به سمت یک صلح پایدار باشد، به نظر آرامشی پیش از طوفان است. طوفانی که احتمالا به یک نبرد همهجانبه بین آذربایجان و ارمنستان منجر شود.
مناقشات در قفقاز جنوبی پس از جنگ قرهباغ تا حدی به سمت گفتگو حرکت کرد. اما این بیشتر از آنکه نشانی از حرکت به سمت یک صلح پایدار باشد، به نظر آرامشی پیش از طوفان است. طوفانی که احتمالا به یک نبرد همهجانبه بین آذربایجان و ارمنستان منجر شود.
درگیری بین ارمنستان و آذربایجان دربارهی مسئله قرهباغ موضوع تازهای نیست، اما حضور فعال قدرتهای منطقهای و قدرتهای بزرگ در این تنش و درگیری مسئلهای است که نشان میدهد قفقاز جنوبی میدان بازی جدیدی برای تسویه حساب شده است.
در این میدان بازی، قدرتهای مختلفی مانند ترکیه، فرانسه، یونان، ایالات متحده، روسیه و چین حضور داشتند. اکنون نیز هند و پاکستان به این میدان بازی پیوستهاند. هند و پاکستان که رقابت ژئوپلتیک و چالشهای دیرینهای با هم دیگر دارند، در درگیریهای قرهباغ نیز میدان نبرد جدیدی را در مقابل یکدیگر گشودهاند.
پاکستان پیش از هند به قفقاز ورود کرد و به عنوان یک شریک تجاری در امر خرید تسلیحات در کنار آذربایجان قرار گرفت. آنها قراردادهایی برای فروش جنگنده با دولت علیاف امضا کردند[1]. در واقع پاکستان با جاهطلبیهایی که در ذهن دارد، از فرصت تجارت سلاح برای توسعه و رونق اقتصادی خود استفاده کرده است. در کنار این اقدام بود که ارمنستان توانست هند را مجاب به فروش برخی تسلیحات دفاعی به این کشور بکند. در واقع ارمنستان پس از اینکه دید آذربایجان با پاکستان قراردادهای تجاری نظامی امضا کرده است، به سراغ رقیب پاکستان در شبه قاره هند رفت. هند نیز قرارداد فروش سامانهها مختلف دفاعی را با ارمنستان امضا کرد و به رقابت ژئوپلتیک در قفقاز جنوبی ورود کرد[2].
در واقع حضور قدرتهای بزرگ در منطقه قفقاز جنوبی، موجب تشدید رقابت تسلیحاتی در این منطقه شده است. این رقابت تسلیحاتی احتمال افزایش درگیری را با خود به همراه دارد و سازمان ملل باید نسبت به آن حساسیتهای لازم را نشان دهد پیش از آنکه خیلی دیر شود. زیرا همین روندی که آذربایجان و ارمنستان در پیش گرفتهاند در نهایت می تواند به یک جنگ تمام عیار تبدیل شود.
این جنگ تمام عیار بیشک فقط به امر نظامی محدود نخواهد شد و میتواند در حوزههای دیگر مانند انرژی و مسیرهای کریدوری نیز اثر گذار باشد. این اثر گذاری با توجه به نقش بازیگران بزرگ در این نبرد میتواند به نفع یک طرف و به ضرر دیگری باشد. اما بدون شک بازندهي آن مردم در این منطقه هستند.
حضور چین به عنوان یکی از بازیگران مهم در عرصهی نظام بین الملل بر پیچیدگی های رقابت در این منطقه افزوده است. برای چین این منطقه می تواند یک زمین بازی ارزشمند برای فشار بر غرب باشد. در واقع چین میتواند یکی از مسیرهای تامین انرژی و مسیر حمل و نقل اروپا را تحت تاثیر قرار دهد و هم زمان نیز در مقابل ترکیه یک کارت بازی مهم داشته باشد تا بتواند در آسیای مرکزی، جایی که ترکیه به دنبال افزایش نفوذ خود است، ترکیه را بهتر کنترل کند. علاوه بر آن چین میتواند در ادامهی جاه طلبی های خود دربارهی جادهی ابریشم جدید از این مسیر هم بهره ببرد. همینطور اگر چین بتواند به عنوان یک قدرت اثر گذار این مناقشه را پایان دهد، نقش خود را به عنوان یک بازیگر مهم پر رنگتر خواهد کرد و می تواند بر تعاملات آتی آنها با دیگر قدرتها اثرات ملموسی بگذارد.
در کنار چین برای هند نیز این یک فرصت بزرگ است تا بتواند حوزهی نفوذ خود را در این منطقه افزایش دهد. هند که در یک رقابت گسترده با چین و پاکستان است، امیدوار است که بتواند از این فرصت برای بهبود جایگاه خود استفاده کند. آنها در تلاش هستند تا با نزدیکی به ارمنستان بتوانند مسیر کریدوری مد نظر خود را حفظ کنند و همینطور در صورتی که سامانههای نظامی آنها در درگیریهای احتمالی موفق عمل کند، فرصتی برای رونق اقتصاد تسلیحاتی آنها خواهد بود. اما هند باید بتواند در این منطقه رویکرد خود را به درستی مدیریت کند، چرا که روسیه کشوری است که برای هند بیش از ارمنستان ارزشمند است. در حالیکه روابط ارمنستان و روسیه به سردی گراییده است، هند باید این موضوع را در نظر بگیرد که از خطوط قرمز روسیه عبور نکند یا بتواند روسیه را با سیاستهای خود به ویژه در زمینهی نظامی همراه کند.
در مجموع اینطور به نظر میرسد که منطقهی قفقاز در حال تبدیل شدن به یک زمین بازی جدید برای قدرت های بزرگ و نوظهور است. این اتفاق بی شک میتواند عواقب سنگینی برای کشورهای منطقه و همسایگان آنها داشته باشد. در این بین ایران باید با هوشیاری و بازی فعالانه در این منطقه بتواند منافع خود را تامین کند. ایران باید به عنوان یک قدرت منطقهای و همسایهی این دو کشور نقش فعالتری در فرایند صلح ایجاد کند و با استفاده از ابزارهای دیپلماسی و فرهنگی که در منطقه دارد، اهمیت جایگاه خود را هم به همسایگان و هم به دیگر بازیگران یادآوری کند. زیرا اگر ایران در این منطقه منفعلانه فقط نظارهگر باشد، عواقب سیاسی و جغرافیایی شاید غیرقابل جبرانی را باید پرداخت کند.
[1] euronews.com
[2] tasnimnews.com