آتش بس؛ از تخیل تا واقعیت
از زمان شروع جنگ اسرائیل و غزه در 7 اکتبر، شاهد ظهور نوع جدیدی از عملیاتهای رسانهای توسط غرب و حامیان رژیم صهیونیست علیه فلسطین بودهایم.
از زمان شروع جنگ اسرائیل و غزه در 7 اکتبر، شاهد ظهور نوع جدیدی از عملیاتهای رسانهای توسط غرب و حامیان رژیم صهیونیست علیه فلسطین بودهایم.
در واقع به دلیل آنکه غرب و رژیم اسرائیل پاسخ مناسبی برای افکار عمومی دنیا نسبت به نسلکشی فلسطینیان ندارند از این ابزار برای حمله به کسانی استفاده میکنند که به دنبال حق مشروع خود در سرزمینشان هستند. هدف آنان دفاع ازاستعمار شهرک نشینان اسرائیلی برای تحمیل خود به مردم بومی فلسطین بوده است.
راهبرد تبلیغاتی انحراف آگاهانه افکار عمومی، مانند یک بمب بیهوش کننده است که به سمت فلسطینی ها و متحدان آنها پرتاب شده که سعی داشته است افکار عمومی جهان و فلسطینیان و متحدانشان را از موضوع و بحث حقیقی یعنی اشغال چندین دهه فلسطین توسط اسرائیل منحرف کند.
در حالی که اسرائیل در این جنگ همچنان به سیاست زمین سوخته خود با بمباران غزه ادامه میداد و سخیفترین بهانهها را برای هدف قرار دادن عمدی بیمارستان ها و مدارس، پناهگاه های پناهندگان و ساختمان های مسکونی، مساجد و کلیساها، نانوایی ها و کاروان های کمک رسانی مطرح میکرد، رسانههای حامی این رژیم از طریق پروپاگاندا به دنبال انحراف افکار عمومی این مسئله را مطرح میکردند که گروههای مقاومت فلسطین چرا محکوم نمیشوند؟
ما از ابتدای جنگ شاهد انبوهی از چراها در رسانههای حامی رژیم اسرائیل بودهایم که طی آن حتی پزشکان متخصص غرب اجازه دادهاند سوگیری شدید ضد فلسطینیشان، تحقیقات ژورنالیستی را به سمت تغییر افکار عمومی سوق دهد. این پدیده به بهترین وجه در یک کاریکاتور سیاسی که در شبکه های اجتماعی منتشر شد به تصویر کشیده شده است: یک مادر غمگین درغزه روی زمین زانو زده و کودک شهید خود را در دامان خود نگه داشته است در حالی که با دست هایی احاطه شده است که میکروفون ها را به سمت او نشانه گرفته اند که تصویر لوگوی رسانه های غربی مانند CNN و Sky News بر روی آنان است. تیتر این کاریکاتور این است: "اما آیا شما حماس را هم محکوم می کنید؟"
چنین شیوه های رسانه ای هیچ توجیه اخلاقی برای پوشش جنگ ندارند و بسیاری از زمینههای شکل گیری جنگ را نادیده میگیرد. مانند اشغال سرزمین فلسطین توسط رژیم اسرائیل و حق مشروع فلسطینینان برای دفاع از خود در واقع حماس مانند سایر گروههای مقاومت فلسطین، گروهی است که نتیجه دههها خشونت اسرائیل علیه فلسطینیان بوده است.[1]
بنابراین باید گفت از ابتدای جنگ اسرائیل و غزه یک جنگ تبلیغاتی نیز در جربان بود که فلسطینیان باید در آن میدان نیز با رژیم اشغالگر اسرائیل و حامیانش مقابله میکردند. جنگ تبلیغاتیای که حتی در زمان آتش بس نیز ادامه داشته و متوقف نشده است. علارغم آنکه غرب و کشورهای حامی رژیم صهیونیستی همواره به آتش بس بشردوستانه تاکید میکردند. رژیم صهیونیستی سعی کرد برای آنکه بتواند امتیاز بیشتری در این آتش بس بگیرد طرفهای مهم میانجی در آتش بس را مورد حمله رسانهای قرار دهد.
محقق مطالعات امنیت بین المللی، جیمز دردریان، این اقدام را نوعی «جنگ با ابزارهای دیگر» توصیف می کند. یعنی اقداماتی که به طور کلی حمله علیه روند سنتی میانجیگری و آشتی دیپلماتیک است. بخشی از این اقدامِ ضد دیپلماسی و ضد میانجیگری، افزایش حملات به کسانی است که از میانجیگری، آشتی و صلح حمایت می کنند که اغلب شامل اطلاعات نادرست و غیر واقعی در واقع همان پروپاگاندا است. این حملات چند وجهی هستند و در سطح داخلی، منطقه و بین الملل رخ می دهند.
بر این اساس، در 23 نوامبر شاهد بودیم که حساب کاربری اسرائیل در X، که توسط وزارت امور خارجه این کشور اداره می شود، ویدیویی ویرایش شده را منتشر کرد که نشان می داد یک سرباز اسرائیلی ظاهراً در حال حرکت در تونل حماس در نزدیکی بیمارستان الشفاء در غزه است. به شکل ماهرانهای، در این ویدئو سه بار به قطر اشاره می شود، و به طور خاص به نزدیکی تونل به "محوطه قطر" و "ساختمان قطری" اشاره می کند.
. انتخاب کلمات به ویژه ذکر کشورها یا افراد خاص، در چنین ویدیوهایی به دقت انتخاب می شوند تا پیام های خاصی را منتقل کنند. در این مورد، این اقدام بخشی از تلاش گستردهتر برای پیوند دادن قطر به حماس و روایت اسرائیل از بیمارستان الشفاء است که نشان دهد الشفاء که با قطر هم در ارتباط است، به عنوان مرکز فرماندهی و کنترل گروههای مسلح فلسطینی عمل میکند.
از آنجا که قطر نقش پیشرو در میانجیگری برای صلح در بحبوحه جنگ کنونی را ایفا کرده است. با تلاش برای تضعیف اعتبار این میانجی، اسرائیل امیدوار است بتواند قطر را تحت فشار قرار دهد تا توافقی بهتر برای خود تضمین کند. بنابراین، حتی گاهی اوقات، اقدامات رژیم اسرئیل با آنچه ایالات متحده، نزدیکترین متحدش، میگوید و انجام میدهد، در تضاد است.[2]
عمدتاً به این دلیل که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، از ابتدا خواهان یک جنگ بی پایان بوده است . از یک طرف برای به تعویق انداختن مشکلات جاری سیاسی و حقوقی داخلی خود و از طرف دیگر به این دلیل که او ادعا کرد که می خواهد حماس را به طور کلی از بین ببرد اما نتوانست. از آنجا که آتش بس و پایان جنگ در این مقطع به نفع حماس و گروههای مقاومت فلسطین است و یک پیروزی بزرگ برای آنان محسوب می شود، نتانیاهو جنگ تبلیغاتی و پروپاگاندای خود را ادامه داده است تا بتواند حداقل از این طریق امتیازاتی بدست آورد.
1. https://www.newarab.com/opinion/what-about-hamas-israel-wests-propaganda-tools
[2] . https://www.aljazeera.com/opinions/2023/11/27/fact-or-fiction-the-propaganda-war-wont-stop-even-during-a-truce