تغییر رویکرد دفاعی آلمان، فرصت یا تهدید برای اروپا؟
در 14 مه سال جاری، دولت صدراعظم اولاف شولتز اولین استراتژی امنیت ملی آلمان را تصویب کرد. وزارت دفاع تا کنون مسئول اصلی توسعه سیاست امنیتی و دفاعی آلمان بوده است.
در 14 مه سال جاری، دولت صدراعظم اولاف شولتز اولین استراتژی امنیت ملی آلمان را تصویب کرد. وزارت دفاع تا کنون مسئول اصلی توسعه سیاست امنیتی و دفاعی آلمان بوده است. راهبرد ملی جدید، موضوعات سیاست امنیتی را در جایگاهی جامع تر و بین بخشی قرار می دهد. این رویکرد جامع نشان میدهد که مسائل امنیت ملی از نظر سیاسی در آلمان ارتقا یافته است. در واقع پس از جنگ اوکراین اهمیت مسائل نظامی برای آلمان بیش از پیش ارتقا یافته است.
این سند با حمایت کلی از سوی جامعه سیاسی اروپا مورد استقبال قرار گرفت و چارچوب های اصلی آن نیز مورد تایید در آلمان بود. سه رکن اصلی این سند بر مبنای دفاع محکم، تاب آوری و پایداری بود که دولت این کشور سعی در دستیابی به آن دارد[1].
اکنون پس از گذشت چند ماه از اولین سند استراتژی ملی آلمان، پنجشنبه گذشته سندی جدید و در راستای همین سند توسط صدراعظم به وزارت دفاع آلمان ابلاغ شد. بوریس پیستوریوس، وزیر دفاع آلمان در این باره گفت: آلمان قصد دارد اصلاحات بوروکراسی نظامی خود را به عنوان بخشی از بازنگری مستمر ارتش این کشور تسریع بخشد. بازسازی ارتش به دنبال این است که این نیرو را قادر سازد تا از آلمان و متحدانش دفاع کند. در دستورالعمل های دفاعی جدید آمده است: "ما باید ستون فقرات بازدارندگی و دفاع جمعی در اروپا باشیم. جمعیت خودمان و همچنین شرکای ما در اروپا، آمریکای شمالی و جهان از ما انتظار دارند که با این مسئولیت روبرو شویم." این سند می افزاید: بوندسوهر(نیروهای مسلح)، همانطور که ارتش آلمان شناخته می شود، "باید برای جنگ در همه زمینه ها آماده باشد. این بدان معناست که پرسنل و تجهیزات آن باید برای انجام ماموریت های سخت خود آماده شوند." در ادامه این سند آمده است که یک ارتش مجهز که قادر به پیروزی در نبردهای با شدت بالا در هر زمان باشد "تنها راه برای تضمین بازدارندگی و صلح معتبر است."
این سند در تلاش است تا ابهامات موجود در برنامه اصلی دفاعی را تا حد زیادی از بین ببرد و در کنار آن با تاکید بر هویت اروپایی آلمان به دنبال جلب حمایت و اعتماد دیگر متحدان خود است. موضوعی که کمی دشوار بنظر میرسد اما با توجه به درک مشترک اروپا از خطرات میتواند قابل حل باشد.
نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که سال گذشته، آلمان یک صندوق ویژه 100 میلیارد یورویی (106 میلیارد دلاری) برای خرید تسلیحات مدرن ایجاد کرد و این کشور همچنین متعهد شده است که به هدف ناتو برای هزینه حداقل 2 درصد از تولید ناخالص داخلی ملی از سال 2024 برای دفاع برسد.
سند جدید سیاست دفاعی از تصمیم گیرندگان در دولت و ارتش آلمان می خواهد تا برای تسریع در خرید تجهیزات و برنامه های ساختمانی بسیار مورد نیاز اقدام کنند.
ارتش و دولت آلمان در گذشته به دلیل سرعت پایین تدارکات مورد انتقاد قرار گرفته بودند. این گزارش همچنین از مقامات می خواهد که از استثناهای موجود برای اعطای سریعتر قراردادها استفاده کنند و همچنین در صورت لزوم برای تغییر در قانون تلاش کنند. پیستوریوس اعتراف کرد که اصلاح نیروهای مسلح زمان می برد و خاطرنشان کرد که این سازمان باید بر "دهه ها غفلت" غلبه کند[2].
از دیگر نکات مهم این سند قرار دادن روسیه به عنوان یک تهدید جدی برای آلمان و متحدین اروپایی آن است. در واقع اینجا آلمان به صراحت روسیه را به عنوان یک تهدید مستقیم مطرح کرده است، اقدامی که میتواند عواقب سختی برای آلمان داشته باشد. این اقدام میتواند در بلند مدت بر جنگ نیز تاثیر بگذارد و شاید مانع از توافق برای پایان جنگ باشد، زیرا در نظر نگرفتن منافع روسیه برای پایان یافتن جنگ به معنای نگاه غیر واقعی به این بحران است. شاید اگر آلمان بجای تهدید مستقیم دانستن روسیه در تلاش برای اعتماد سازی متقابل با روسیه بود، بخشی از هزینه های نظامی آن در این سند صرفه جویی میشد و میتوانست در جاهای دیگر هزینه شود. این اتفاق میتوانست منجر به کاهش فشارهای اقتصادی بر خانوارها شود و در کنار آن دولت ائتلافی آلمان دست بازتری در پیشبرد برنامههای اقتصادی خود میتوانست داشته باشد.
آخرین باری که دولت آلمان مجموعه مشابهی از دستورالعمل های سیاست دفاعی را ارائه کرد در سال 2011 بود. این کشور بنظر کاملاً مصمم است که برنامه خود را، که آن را یک نقطه عطف تاریخی در سیاست این کشور میداند، هرچه سریعتر عملیاتی کند و در همین راستا از کارشناسان مختلفی از کشورهای عضو ناتو برای بهبود برنامه های خود کمک می گیرد. ناتو نیز به خوبی از اهمیت آلمان برای پیشبرد برنامه های دفاع جمعی آگاه است و تلاش میکند از این فرصت برای ارتقای همکاری استفاده کند[3].
در کنار آن آلمان با تکیه بر این همکاری گسترده با ناتو به دنبال نشان دادن اهمیت روابط فرا آتلانتیک برای این کشور است، این رویکرد میتواند به آلمان برای ایفای نقش رهبری در اتحادیه اروپا و نزدیک کردن دیگر اعضای این اتحادیه به خود، کمک شایانی کند.
همچنین این رویکرد آلمان در عین حال که میتواند تبدیل به ستون فقرات دفاعی اروپا شود، میتواند یک تهدید برای آن نیز باشد زیرا رویکرد تهاجمی در مسائل نظامی میتواند به گسترش جنگ تسلیحاتی و چالش ها در منطقه خاکستری(زیر آستانه جنگ) منجر شود. در کنار آن اروپا همیشه از قدرت یافتن نظامی آلمان ترس دارد، یک ترس تاریخی بزرگ، این میتواند تبدیل به یک محل بحث جدی برای سران اروپایی باشد که تا کجا میتوانند به آلمان اعتماد و تکیه کنند.
[1] nytimes.com
[2] dw.com
[3] nato-pa.int