مهار چین از اینجا می‌گذرد!

دولت ایالات متحده در طول یکسال گذشته از هیچ‌گونه کمکی به رژیم اسرائیل کوتاهی نکرده است و حتی زمانی هم که ژست بشر دوستانه با خود گرفته است، بازهم حمایت تسلیحاتی و نظامی از آنها را قطع نکرده است. این رویکرد آمریکا نشان از یک اتحاد عمیق و راهبردی با رژیم صهیونستی دارد که باید به آن توجه ویژه ای داشت.

اکتبر 20, 2024 - 10:00
مهار چین از اینجا می‌گذرد!
مهار چین از اینجا می‌گذرد!

امین مهدوی

دولت ایالات متحده در طول یکسال گذشته از هیچ‌گونه کمکی به رژیم اسرائیل کوتاهی نکرده است و حتی زمانی هم که ژست بشر دوستانه با خود گرفته است، بازهم حمایت تسلیحاتی و نظامی از آنها را قطع نکرده است. این رویکرد آمریکا نشان از یک اتحاد عمیق و راهبردی با رژیم صهیونستی دارد که باید به آن توجه ویژه ای داشت.

حامی تمام قد!

دولت آمریکا همواره خود را متعهد به حمایت از اسرائیل می‌داند. آنها در همه‌ي شرایط به این موضوع اشاره کرده‌اند که در هر شرایطی در کنار متحد مهم خود در آسیای جنوب غرب خواهند ایستاد. این کنشگری ایالات متحده دلایل مختلفی دارد مانند، قدرت لابی صهیونیست‌ها در آمریکا و یا قدرت رسانه‌‌ای آنها که می‌توانند رهبران آمریکا را به چالش بکشند. بنابراین دولت ایالات متحده در تلاش است که به عنوان یک حامی بزرگ در کنار رژیم اسرائیل باشد. زیرا آنها علاوه بر اینکه این حمایت را وظیفه‌ي دولت خود می‌دانند، وجود رژیم صخیونیستی یک اهرم فشار مهم برای آمریکا در منطقه است. بنابراین آمریکا فارغ از مسائل سیاسی و لابی‌گری‌ها، به یک نماینده‌ی قدرتمند و قابل اعتماد در منطقه نیاز دارد که این نقش را به رژیم اسرائیل داده است.

حمایت‌های آمریکا تا آنجا است که سران رژیم بدون هیچ‌گونه ترسی وحشیانه‌ترین اقداماتی را که یک رهبر می تواند علیه مردم انجام دهد را انجام می‌دهند و هیج وحشتی از عواقب تصمیمات خود ندارند. این حمایت‌های سیاسی و دیپلماتیک نشان دهنده‌ي عزم تمام قد آمریکا برای مسئله‌ای بزرگتر از جنگ منطقه‌ای و پیروزی در آن است. در واقع به نظر می رسد که سران ایالات متحده راهبرد خود را درباره‌ي تحولات منطقه‌ای در جنوب غرب آسیا تغییر داده‌اند.

بازگشت به گذشته؟

دولت آمریکا پس از شکست در طرح خاورمیانه‌ي جدید خود که با شکست رژیم اسرائیل در جنگ سال۲۰۰۶ همراه بود، رویکرد خود را در قبال منطقه تغییر داد و به سمت مدیریت از دور منطقه گام برداشت. این اقدامات آنها برای این بود که یک مشکل بزرگتر برای خود تعریف کرده بودند و آن مهار چین بود.

سیاست مهار چین از بیش یک دهه‌ است که به عنوان راهبرد اصلی سیاست خارجی دولت آمریکا تبدیل شده است. دولت این کشور در این سالها تلاش کرده است که متحدین خود را برای رسیدن به این هدف با خود همراه کند[1]. در همین راستا ایالات متحده راهبردهای مختلفی را در پیش گرفته است. از جمله افزایش تعرفه‌ها بر قراردادهای تجاری فی‌ما‌بین دو کشور و تلاش برای متقاعد کردن همین اقدامات توسط متحدین خود. در کنار آن آمریکا به دنبال لغو قراردادهای تجاری و برنامه‌های بلند مدت این کشور با متحدین خود بوده است[2]. آمریکا از همه‌ي اهرم‌های فشار خود برای این کار استفاده کرده است.

در کنار این دست اقدامات به نظر می‌رسد ایالات متحده راهبرد خود را بازهم مورد بازنگری قرارداده است. آنها پس از۷ اکتبر۲۰۲۳ به دنبال تحکیم مجدد جایگاه خود در منطقه آسیای جنوب غربی هستند. در واقع به نظر می‌رسد که راهبرد مهار چین آمریکا کمی متنوع‌تر، جدیدتر و ابزارهای ایالات متحده برای این سیاست بیشتر شده است. درواقع دولت آمریکا به بهانه‌ی حمایت از رژیم اسرائیل به دنبال بازگشت به منطقه و تقویت موقعیت استراتژیک خود است تا بتواند علاوه بر حمایت از متحدین خود، به اهداف بلند مدت خود نیز دست یابد. پس به نظر می‌رسد که آنها به بازگشت جدی‌تر به منطقه می‌اندیشند.

مهار چین به هر قیمتی!

آمریکا همواره در تلاش بوده است که به عنوان قدرت مطلق نظامی و اقتصادی جهان شناخته شود. آنها برای رسیدن به این موضوع تقریبا از هیچ تلاشی کوتاهی نکردند. این دست اقدامات دولت آمریکا در راستای بارگشت قدرت به این کشور و حفظ اثرگذاری بین‌المللی آن است. آنها این ترس را دارند که دیگر مانند گذشته یک ابر قدرت نباشند و یا یک ابر قدرت دیگر در کنار خود داشته باشند. برای همین به دنبال مهار چین هستند.

سیاست مهار چین ابزارهای مختلف اقتصادی، سیاسی، حقوق بشری و نظامی دارد. آمریکا تقریبا از همه‌ی آنها استفاده کرده است و به نظر هم‌چنان از نتایج به‌دست آمده چندان رضایت ندارد. برای همین آنها به دنبال ابزارهای دیگری هستند. آنها این‌بار به دنبال کنترل مسیر تجارت انرژی و طرح جاده‌ی ابریشم جدید چین هستند. در این راهبرد آمریکا حضور نظامی و سیاسی خود را در جنوب غرب آسیا تقویت خواهد کرد و به بهانه‌ی کمک به رژیم اسرائیل سیاست های کلان خود را دنبال خواهد کرد. در این سیاست‌ها، محور مقاومت باید تضعیف شود، بخش عمده‌ای از منطقه کلنگی و زیر ساخت‌های ارتباطی آن از بین بروند تا چین نتواند مسیر تجاری خود را توسعه دهد. در واقع ایالات متحده به بهانه‌ی امنیت منطقه و حمایت از متحدین خود راهی برای افزایش حضور نظامی خود یافته است که می‌تواند با آن افکار عمومی خود را قانع کند که این کار یک امر لازم برای امنیت مردم است.

بنابراین به‌نظر می‌رسد که راهبرد جدید ایالات متحده برای مهار چین از تحولات منطقه‌ی جنوب غرب آسیا و شمال آفریقا می‌گذرد و اگر چین هم‌چنان با موضع منفعلانه به این بازی ادامه دهد، در ادامه این کشور نتواند به اهداف بلند مدت خود برسد و ایالات متحده با رویکرد تهاجمی که در قبال چین گرفته است بتواند به مهار چین برسد و هم‌چنان خود را تنها ابر قدرت جهان بداند. بنابراین به نظر می‌رسد چین باید نیز نقشی فعال در این بازی ایفا کند و با حمایت‌های لجستیک و اطلاعاتی نقش خود را به عنوان یک قدرت بزرگ اثر گذار نشان دهد، زیرا نتیجه‌ي جنگ ۷ اکتبر آینده‌ي منطقه و حتی شاید نظام بین الملل را تعیین خواهد کرد.


[1] congress.gov

[2] epc.eu