سردرگمی راهبردی یا برنامه هدفمند روسیه برای آینده جنگ اوکراین
روسیه برای تحقق اهداف خود در جنگ اوکراین باید به دنبال ایجاد یک گفتمان بین نخبگان حاکم خود باشد. به این معنا که بر اساس یک چارچوب و استراتژی باید اهداف را تعریف کند و براساس همین چارچوب بتواند به تبیین علل جنگ و پیروزی در آن بپردازد. سوالی که اکنون وجو دارد این است که آیا روسیه توانسته به این چارجوب مشخص برسد و براساس آن عمل کند یا خیر؟
روسیه برای تحقق اهداف خود در جنگ اوکراین باید به دنبال ایجاد یک گفتمان بین نخبگان حاکم خود باشد. به این معنا که بر اساس یک چارچوب و استراتژی باید اهداف را تعریف کند و براساس همین چارچوب بتواند به تبیین علل جنگ و پیروزی در آن بپردازد. سوالی که اکنون وجو دارد این است که آیا روسیه توانسته به این چارجوب مشخص برسد و براساس آن عمل کند یا خیر؟
با نگاهی به تاریخ روسیه و اقدامات تزارهای آن میتوان به این نکته رسید که روسیه معمولا در زمینه جغرافیا و فضای حیاتی همواره جاه طلبی هایی داشته است و به دنبال گسترش سرزمینی بوده است. در همین راستا بیشترین اقدامات آنها بصورت تحمیلی و با قدرت زور بوده است که مناطق مختلفی را ضمیمه امپراطوری خود کردند. تصرف کازان و آستاراخان توسط ایوان مخوف در قرن پانزدهم، فتح سیبری که در قرن شانزدهم آغاز شد، و الحاق کریمه توسط کاترین کبیر در سال 1783 در دسته بندی تحمیلی قرار میگیرند یعنی تلاش مبتنی بر استفاده از ابزارهای مختلف قدرت برای رسیدن به اهداف خاص[1].
راهبردهای روسیه
جنگ جاری در اوکراین برای روسیه از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در کنار اهمیت و مسئله ناتو و ژئوپلتیک روسیه این جنگ یک ماهیت هویت محور برای روسیه دارد، به ویژه در داخل کشور و برای همراهی افکار عمومی روسیه نیاز به یک روایت سازی قوی و قانع کننده برای مردمش دارد. در همین راستا میتوان برخی مصاحبه ها و نوشته های سیاست مداران این کشور را در راستای همین گفتمان سازی بررسی کرد.
مقاله سال 2021 ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه در مورد "وحدت تاریخی بین روسیه و اوکراین" این بحث تاریخی را با یک موضع طرفدار یکی سازی تاریخی و غلبه گفتمان تاریخی برای وحدت دو ملت را تقویت کرد و تلاش داشت که علل تاریخی را به عنوان اصل ترین علت این جنگ بداند[2]. او هرگونه ادعای اوکراین برای داشتن یک کشور مستقل را تحت تاثیر قرار می دهد زیرا تاریخ، زبان و فرهنگ این کشور از روسیه جدایی ناپذیر است. استدلال پوتین هدف اولیه مسکو از برنامه تصرف کیف را توجیه کرد، زیرا چنین پیروزی راه را برای انتخاب یک رهبر دست نشانده طرفدار کرملین هموار می کرد و میتوانست در تبدیل شدن اوکراین به منطقه امن برای روسیه موثر باشد. اما این رویکرد به علت فرسایشی شدن جنگ و همینطور عدم پذیرش ملیت روسی توسط بخش غیر روسی زبان اوکراین عملا روسیه را مجبور به تغییر راهبرد خود کرد. همراهی مناطق شرقی که روس زبان هستند و فرهنگ روسی دارند برای ادغام در روسیه بزرگ ساده تر بود و روسیه به دنبال الحاق این مناطق به خاک خود رفت، موضوعی که در رسیدن به آن تا حد زیادی موفق بوده است.
بر این اساس، پوتین در مارس 2022 لحن خود را تغییر داد و توضیح داد که هدف اصلی "عملیات نظامی ویژه" خود "آزادسازی دونباس" است[3]. اما پس از آن، سه ماه بعد، سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، جنگ را فراتر از دونباس دانست، و در کنار آن آقای پوتین از بازسازی سرزمین های تاریخی روسیه به سنت پیتر کبیر صحبت کرد. در همین راستا و برای اقناع افکار عمومی رسانه ها و فعالان سیاسی روس بیان داشتند که هدف روسیه نیز از ابتدا فتح کامل اوکراین نبوده است و این کشور به دنبال تصرف سرزمینی در اوکراین نیست. این موضوع محل بحث موافقان و مخالفان روسیه است و برخی آنرا عقب نشینی روسیه از اهداف اولیه خود میدانند اما بنظر روسیه از ابتدا نیز به دنبال فتح و الحاق کامل اوکراین نبوده است و حملات و درگیری های نظامی در نزدیکی پایتخت بیشتر برای تحت فشار قرار دادن طرف اوکراینی برای پذیرش شروط روسیه بوده است.
درکنار این تغییرات گسترده رویکرد روسیه که باعث سردرگمی جامعه روسیه شده است، متحدین روسیه نیز نمیتوانند به درستی استراتژی این کشور را درک کنند. زیرا روسیه یکبار از سنت فرهنگی و تاریخ یاد میکند، یکبار از پتر کبیر و کشور گشایی و جایی دیگر از تلاش برای از بین بردن نئونازی میگوید[4]. بنظر این میتواند خود یک استراتژی چندگانه برای روسیه باشد تا در مراحل مختلف و براساس شرایط میدانی جنگ، اهداف خود را باز تعریف کند تا بتواند در میدان دیپلماسی قدرت چانه زنی داشته باشد.
بنابراین میتوان اینگونه از عملکرد روسیه برداشت کرد که در هر صورت خود را در این نبرد پیروز میداند و تعریف اهداف چندگانه یا چند گفتمان مختلف در همین چارچوب قابل تحلیل است که به روسیه این اجازه را میدهد در هر زمانی بتواند با طرف غربی و اوکراینی به مذاکره بنشیند. همچنین این راهبرد چند گانه میتواند انعطاف پذیری روسیه در پیشبرد اهدافش را افزایش دهد و جبهه مقابل را در یک سردرگمی قرار دهد، هرچند اگر این سردرگمی بیش از حد باشد میتواند برای روسیه دردسر ساز شود، به ویژه اینکه اروپا به صورت تاریخی از روسیه و تهاجم گسترده آن ترس دارد.
پس باید به نظاره نشست و عملکرد طرفین در میدان نبرد را دید تا نتایج آن در میز مذاکره مشخص شود و این زمان هرچه سریعتر باشد برای همه طرفین برد محسوب میشود.
[1] nationalinterest.org
[2] en.kremlin.ru
[3] researchbriefings.files.parliament.uk
[4] nationalinterest.org