اقتصاد مانع تردید در روابط اروپا و آمریکا؟
روابط اروپا و آمریکا پس از جنگ جهانی دوم یک رابطه ی کاملا استراتژیک و همگرایانه بود و اوج آن در شکل گیری پیمان آتلانتیک شمالی یا همان ناتو تجلی یافت. اما این روابط همچنان می تواند بدون مشکلی ادامه یابد؟
روابط اروپا و آمریکا پس از جنگ جهانی دوم یک رابطه ی کاملا استراتژیک و همگرایانه بود و اوج آن در شکل گیری پیمان آتلانتیک شمالی یا همان ناتو تجلی یافت. اما این روابط همچنان می تواند بدون مشکلی ادامه یابد؟ این سوالی است که پس از روی کار آمدن آقای ترامپ در سال۲۰۱۶ در بین تحلیل گران اروپایی و آمریکایی مطرح شده است.
بذر تردید
روابط اقتصادی و سیاسی اتحادیه اروپا و ایالات متحده در دوران ترامپ رو به سردی و چالش گرایید، ترامپ اتحادیه اروپا را "دشمن" و "بدتر از چین ، فقط کوچکتر" نامید و از رهبران آن مانند خانم مرکل انتقاد میکرد، در عوض با افرادی مانند ویکتور اورابان رئیس جمهور مجارستان روابط گرمی داشت. او جدا شدن کشورها از بلوک اتحادیه اروپا را تشویق می کرد و برای تضعیف اتحادیه اروپا همه سعی خود را به کار می برد. در کنار آن رئیس جمهور سابق ایالات متحده از تعامل مجدد در برنامه مشارکت تجارت و سرمایه گذاری ترانس آتلانتیک (TTIP) که باراک اوباما آن را کنار گذاشته بود، خودداری کرد، و حتی گام را فراتر نهاد و تعرفه هایی بر واردات فولاد و آلومینیوم برای متحدان اروپایی خود در نظر گرفت[1]. در واقع اقدامات و عملکرد او به صورت مستقیم بر کسب و کار در اروپا اثرگذاشت و بذرهای تردید در آینده روابط فرا آتلانتیکی را در بین سیاست مداران اروپایی کاشت.
بایدن و امید به اصلاح روابط؟
با پیروزی جو بایدن در انتخابات سال۲۰۲۰ اروپا نفسی راحت کشید و امیدوار به اصلاح روابط با ایالات متحده شد، به ویژه اینکه آقای بایدن از اروپا به عنوان مهم ترین شریک خود در پیشبرد برنامه های ایالات متحده در سطح جهان یاد کرد. اما باید این واقعیت را پذیرفت که عملکرد ترامپ برای بایدن به عنوان جانشین او نیز عواقبی در پی داشت. آقای بایدن هم مانند ترامپ اولویت اول خود را آمریکا اعلام کرد، هرچند او جنگ تجاری با اروپا را متوقف کرد و قانون تعرفه ها را تا سال۲۰۲۴ ملغی کرد اما به چانه زنی با طرف اروپایی پرداخته است.[2] او در تلاش است که امتیازات بیشتری را به دست آورد و همین موضوع سبب شده که اروپا به خوبی متوجه شود که اگر در روابط خود با قدرت های بزرگ بالانس ایجاد نکند بازنده بزرگ این رقابت های ژئوپلتیک خواهد بود.
در کنار آن عاملی که به نزدیک شدن بیش از پیش این دو قدرت کمک کرده است مسئله چین و اولویت آن برای هر دو طرف است. هم چنین جنگ اوکراین در این نزدیک تر شدن روابط تاثیر به سزایی داشته است.
دولت بایدن با درک اهمیت همکاری در مقطع فعلی برای تقسیم کار در مدیریت نظام بین الملل، توانسته است اعتماد طرف اروپایی را تا حدی اصلاح کند و از این طریق هزینه های کنترل چین و یا حمایت از اوکراین را با اروپا تقسیم کند. در عوض، برخی همکاری های اقتصادی و نظامی که دغدغه مشترک هردو طرف است را تسهیل کرده است. از این طریق او توانسته است تا حد زیادی منابع لازم برای رشد داخلی اقتصاد و همینطور رشد تجارت خارجی را در اختیار داشته باشد.
آینده؟
در واقع ایالات متحده و اروپا بر اساس یک نیاز استراتژیک سعی در قرابت بیشتر با یکدیگر دارند و سعی در اولویت قرار دادن مسائل اقتصادی در مقابل مسائل سیاسی دارند. در همین راستا توافقات و دستور کارهای دو طرف در سطوح مختلف با تمرکز بر اقتصاد، فناوری بسیار پیشرفته، زنجیره تامین مواد و قطعات و موضوعاتی از این دست است. این دو قدرت سعی دارند در حال حاضر مشکلات کلیدی و راهبردی در زمینه ژئوپلتیک را کم رنگ کنند و با تاکید بر اهمیت ژئو اکونومی روابط خود را تعمیق بخشند[3].
بنظر می رسد این رویکرد که با اقبال و پذیرش از سوی هر دو طرف مواجه شده است. یک راهکار کوتاه مدت و موقتی است که می تواند در حال حاضر از گسترش یافتن تنش ها بین طرفین جلوگیری کند. هرچند درباره همین توافقات تجاری و اقتصادی هنوز در برخی موارد مهم به توافقات چشم گیری دست نیافته اند و بررسی و صحبت درباره آنها به نشست های دیگری موکول شده است. اما بنظر می رسد با نزدیک شدن به ایام انتخابات در ایالات متحده و تمرکز بیشتر دولتمردان این کشور بر مسائل داخلی است تا دولت جدید آمریکا روی کار آید. در کنار آن اروپا باید خود را برای حضور احتمالی فردی مانند ترامپ نیز آماده کند که می تواند تمام تلاش های ۴سال اخیر را به سادگی از بین ببرد.
بنابراین حرکت ساختار نظام بین الملل به سوی چند قطبی شدن برای اروپا می تواند تا حدی چالش انگیز باشد، به ویژه اگر نتواند خود را در زمینه هایی که به ایالات متحده وابسته است تقویت و بی نیاز کند. اروپا به خوبی می داند که برای اینکه یک بازیگر مهم و کلیدی بماند باید ابزارهای لازم را در اختیار داشته باشد و صرف تکیه به ایالات متحده برای آنها کافی نخواهد بود و امنیت را به ارمغان نخواهد آورد.
[1] eeas.europa.eu
[2] intereconomics.eu
[3] ceps.eu