فرانسه اشتباه میکند، لبنان تاوان میدهد!
دولت فرانسه همواره خود را حامی لبنان دانسته است و سعی کرده است که در هر شرایطی کنار لبنان بماند. فرانسه خود را قیم لبنان میداند و روابط عمیقی بین دو کشور برقرار است. اما به نظر میرسد که اشتباهات محاسباتی و دیپلماسی نه چندان روشن دولت فرانسه در سالهای اخیر منجر به کاهش همکاری و تعامل دو دولت لبنان و فرانسه شده است. این موضوع با وقوع جنگ ۷ اکتبر و بعد ترور سید حسن نصرالله به نظر بیشتر به چشم میآید که فرانسه دیگر چندان قدرتی در نظام بین الملل ندارد.
دولت فرانسه همواره خود را حامی لبنان دانسته است و سعی کرده است که در هر شرایطی کنار لبنان بماند. فرانسه خود را قیم لبنان میداند و روابط عمیقی بین دو کشور برقرار است. اما به نظر میرسد که اشتباهات محاسباتی و دیپلماسی نه چندان روشن دولت فرانسه در سالهای اخیر منجر به کاهش همکاری و تعامل دو دولت لبنان و فرانسه شده است. این موضوع با وقوع جنگ ۷ اکتبر و بعد ترور سید حسن نصرالله به نظر بیشتر به چشم میآید که فرانسه دیگر چندان قدرتی در نظام بین الملل ندارد.
ارتباطی تاریخی!
روابط لبنان و فرانسه به دوران عثمانی باز میگردد، جایی که ناپلئون برای حمایت از مسیحیان شامات ۶ هزار نیروی نظامی در مقابل قشون عثمانی فرستاد. این آغازی بر شکل گیری روابط عمیق منطقه شامات با فرانسه بود.
علاوه بر آن بر اساس معاهده سایکس-پیکو در سال ۱۹۱۶ میلادی که خاورمیانه جدیدی را شکل داد، سرزمینهای لبنان و سوریه که تا آن زمان بخشی از امپراطوری عثمانی بودند، تحت قیمومیت فرانسه قرار گرفتند و فرانسه به عنوان قیم این مناطق شروع به فعالیتهای مختلفی کرد.
سپس کشور لبنان در سال ۱۹۲۰ میلادی ایجاد شد و البته تا سال ۱۹۴۳ همچنان تحتالحمایه فرانسه باقی ماند. همکاری دو کشور در آن دوره تأثیر زیادی بر فرهنگ، اقتصاد و سیاست لبنان گذاشت. فرانسه برای چندین دهه نهتنها با جامعه مسیحی این کشور، بلکه با مسلمانان شیعه و سنی نیز روابط نزدیکی داشت. در واقع فرانسه پل ارتباطی جریانهای مختلف و بعضا مخالف در لبنان بود و یک محل ارجاع مهم در تعاملات این کشور بود[1].
این روابط بویژه در دوران ریاست جمهوری ژاک شیراک، دوست نزدیک رفیق حریری، نخستوزیر وقت لبنان قویتر بود. فرانسه همچنین سرمایهگذاریهای زیادی در بخش ساخت و ساز لبنان کرد. در واقع فرانسه همچنان به عنوان مهم ترین حامی لبنان شناخته میشد و نفوذ فراوانی بر سیاست و فرهنگ این کشور داشت.
فرانسهی سرگردان
گویی با تحولات گسترده در منطقه بویژه بعد از سال۲۰۱۱ و جنگ سوریه، فرانسه به مرور جایگاه خود را در لبنان از دست داد، زیرا این کشور دچار اشتباهات محاسباتی دربارهی پیروز جنگ داخلی سوریه داشت و از مخالفان اسد حمایت کرد. در واقع فرانسه نتوانست به درستی نتایج جنگ را پیشبینی کند و با صرف بودجه اروپا در مسیر اشتباه زمینه ساز مهاجرت گسترده جنگ زدگان سوری به اروپا شد. همین مسئله باعث شد که آلمان دیگر به این کشور اجازهی استفاده از منابع مالی اروپا را برای راهبرد سیاست خارجی فرانسه ندهد. بنابراین با عدم حمایت مالی به مرور نقش فرانسه در لبنان کمرنگتر شده است. در کنار آن باید به این موضوع اشاره کرد که فرانسه نیز دارای مشکلات داخلی فراوانی است و تلاشهای مکرون برای رفع آنها با شکست مواجه شده است. یعنی مکرون سعی کرده است که ضعف داخلی را با سیاست خارجی فعال پوشش دهد اما در این امر نیز چندان موفق نبوده است. به بیان دیگر دولت فرانسه دچار یک سرگردانی داخلی است که نتایج آن را در سیاست خارجی نه چندان موفق آن میتوان دید. دولت این کشور نتوانسته است که به یک راهبرد موفق و سیاست منسجم در رویکرد سیاست خارجی خود برسد و همین عدم وحدت رویه منجر شده که یک سیاست خارجی شلخته و ناهماهنگ بر فرانسه حاکم باشد و این کشور تقریبا دستاورد ملموسی در حوزه سیاست خارجی در یک دههي گذشته نداشته است.
چرا فرانسه موفق نیست؟
دربارهی عدم موفقیت فرانسه در سیاستها و نفوذ خود در جهان و به طور خاص لبنان میتوان موارد متعددی را برشمرد. از جمله اینکه سیاست فرانسه در قبال لبنان شفاف نیست. یعنی مواضع فرانسه به طور خاص نشان دهندهي حمایت آنها از لبنان نیست زیرا در عین حال که از حق مشروع فلسطین و لبنان حمایت میکند، در عین حال به اسرائیل حق میدهد که از خود دفاع کند. حتی نه تنها حمایت از اسرائیل سیاسی نیست بلکه مهمات و سلاح نیز برای آنها تامین میکند. در واقع این رویکرد پاندولی فرانسه در قبال لبنان منجر به کاهش گسترده نفوذ آنها بر لبنان شده است. زیرا فرانسه مواضع روشنی در قبال حق حاکمیت کشورها و همینطور حقوق بشر ندارد[2].
در کنار آن کاهش حمایتهای مالی فرانسه از لبنان و همینطور عدم موفقیت مکرون در مدیریت نتانیاهو برای قرارداد صلح تا این لحظه، این پیام را به مردم لبنان و دولتهای منطقه ارسال میکند که دولت فرانسه دیگر چندان قدرتی در منطقه جنوب غرب آسیا ندارد. علاوه بر آن بازی دو گانه فرانسه موجب شده که دیگر گروههای سیاسی لبنان به آنها چندان اعتماد نکنند و نفوذ سیاسی فرانسه بر لبنان و به ویژه حزبالله کاهش یافته است.
همچنین علی رغم اینکه مکرون اعلام کرد دیگر به اسرائیل سلاح نخواهد فروخت، اما به نظر تحت فشار لابیهای صهیونیست دولت فرانسه مجبور شد اعلام کند که متعهد به دفاع از اسرائیل است[3]. در واقع نقش گستردی لابیهای صهیونیست در فرانسه و اروپا بار دیگر به خوبی نمایان شد و مجدد نشان داد که دولت فرانسه تحت رهبری امانوئل مکرون نیست و به نظر افراد ذینفع دیگری بر دولت این کشور احاطه دارند.
بنابراین فرانسه اشتباهات راهبردی بزرگی کرده است، از عدم درک درست ار جنگ داخلی سوریه، تلاش برای مهار اسرائیل و طرح آتش بس۲۱ روزه که همگی اشتباهات بزرگی بود و تقریبا مردم لبنان تاوان سنگینی برای آن پرداختند.
[1] .bbc.com
[2] euronews.com
[3] aljazeera.com