ترس بیپایان
اروپاییها در حال تحمیل هزینه های اضافی بر دوش اقتصاد اروپا است. تغییر دکترین هستهای روسیه و بیان این موضوع که در صورت نیاز از سلاح هستهای تاکتیکی استفاده خواهد شد، نشان میدهد که روسیه نیز این بازی را جدی گرفته و در تلاش است که بتواند با افزایش فشار بر اروپا، آنها را برای تغییر رویکرد خود در قبال جنگ اوکراین تحت فشار قرار دهد.
از زمان جنگ روسیه و اوکراین، یک گمانهزنی در رسانههای غربی همواره وجود داشته است و آنهم احتمال جنگ جهانی سوم است. این احتمال در کنار شرایطی که شاید روسیه از سلاحهای هستهای استفاده کند منجر به این شده است که کشورهای اروپایی به دنبال آمادگیهای لازم برای شرایط حاد باشند.
جنگ اوکراین ساختار نظام بینالملل را در لبهی پرتگاه سقوط قرار داده است. این جنگ در حال شکل دهی یک نظم جدید است، نظمی که میتواند رهبری آمریکا را درجهان به چالش بکشد و جهان را به سمت چند قطبی بودن هدایت کند. از این رو کشورهای غربی به رهبری آمریکا از اینکه این ساختار متحول شود، چندان رضایت نخواهند داشت و برای حفظ آن همهی تلاش خود را خواهند کرد.
ایالات متحده به عنوان یک قدرت بزرگ در تلاش است که بتواند سیطره جهانی خود را حفظ کند. این کشور با درگیر کردن روسیه در جنگ اوکراین به خوبی توانسته یکی از رقبای اصلی نظامی خود را به چالش بکشد.
علاوه بر آن آمریکا با این اقدام توانست که روابط اقتصادی روسیه و اروپا را تیره کند و مسیر تعامل و توسعه روابط اقتصادی آنها را ضعیف کند و خود را به عنوان جایگزین مطرح کند. این اقدام آمریکا یعنی آنها اکنون احاطه بیشتری بر اروپا و قدرتهای این قاره دارند و بهتر میتوانند از آنها برای منافع خود بهره ببرند.
در کنار آن کشورهای اروپایی اکنون بیش از هر زمان دیگری خود را برای یک جنگ بزرگ آماده میکنند. از آلمان تا سوئد و فنلاند همگی در حال تدارک و آماده سازی خود برای شرایط جنگی هستند. این کشورها در تلاش هستند تا بتوانند در صورت وقوع جنگ با حداقل آسیب خود را از آن عبور دهند. برگزاری رزمایشهای مختلف نظامی، تحقیق و بررسی های مختلف در زمینه لجستیک و چگونگی تاکتیکهای جنگی و طراحی نقشههای مختلف نظامی برای حمله به روسیه در کنار آگاه سازی و آماده سازی جامعه از اقدامات این کشورها است.
در واقع کشورهای اروپایی اکنون خود را در مقابل یک چالش بسیار بزرگ قرار دادهاند. آنها باید در عین حال که به اوکراین کمک نظامی و مالی میکنند، هر لحظه آماده باشند که روسیه اقدامی غافلگیرکننده علیه آنها انجام دهد. روسیه نیز به نظر میرسد که با فهم این ترس اروپاییها در حال تحمیل هزینه های اضافی بر دوش اقتصاد اروپا است. تغییر دکترین هستهای روسیه و بیان این موضوع که در صورت نیاز از سلاح هستهای تاکتیکی استفاده خواهد شد، نشان میدهد که روسیه نیز این بازی را جدی گرفته و در تلاش است که بتواند با افزایش فشار بر اروپا، آنها را برای تغییر رویکرد خود در قبال جنگ اوکراین تحت فشار قرار دهد. با این حال کشورهای اروپایی همچنان به حمایت از اوکراین ادامه میدهند و به نظر حاضر هستند که با روسیه بجنگند، هرچند در حال حاضر ضعفهای زیادی در ارتشهای اروپایی و تامین تجهیزات آنها وجود دارد. اما به نظر میرسد اروپا با طرحهایی مانند طرح ۱۰۰۰ صفحهای محرمانه آلمان و یا رزمایشهای نظامی سوئد و نروژ به دنبال تقویت قدرت نظامی خود است. در عین حال آنها در حال ایجاد تغییراتی در ساختار قوانین خود نیز هستند. برای مثال طرح خدمت اجباری یا افزایش بودجه نظامی را میتوان نام برد که این به منزله افزایش فشارهای اقتصادی بر مردم است. در واقع هزینههای گزافی که اروپا در اوکراین کرده است به طور مشخص بر اقتصاد آنها اثر گذاشته و پیشبینیهای نه چندان خوشبینانهی بانک مرکزی اروپا نیز موید این موضوع است که اروپا با چالشهای بسیاری روبهرو است. اگر اروپا به همین منوال پیشبرود به احتمال زیاد کاهش رشد اقتصادی را تجربه خواهد کرد و در کنار آن لجستیک تامین به اوکراین نیز با چالش هایی روبه رو خواهد بود. همچنین اگر اروپا نتواند رشد اقتصادی خوبی را تجربه کند و از رقبای خود یعنی آمریکا و چین عقب بماند میتواند در نقش جهانی این قاره نیز اثرات نامطلوبی داشته باشد. به نظر میرسد اروپا باید به دنبال پایان دادن به ترس جنگ با روسیه باشد یعنی دست از حمایت اوکراین بردارد و خود را از زمین بازی که آمریکا برای آنها تعریف کرده نجات دهد تا بتواند به عنوان یک قدرت اثر گذار در نظام بینالملل باقی بماند در غیر اینصورت آنها احتمالا یک متحد وابسته و گوش به فرمان ایالات متحده خواهند ماند.
امین مهدوی