ژاپن و اندیشه نفوذ در آسیای مرکزی
ژاپن و اندیشه نفوذ در آسیای مرکزی
ژاپن بهعنوان یکی از قدرتهای اقتصادی آسیا طی سالیان اخیر به تلاشهای خود جهت حضور در منطقه آسیای مرکزی و مشخصاً جمهوریهای تازه استقلالیافتهای چون ترکمنستان، ازبکستان و آذربایجان شدت بخشیده است. در همین راستا هم در برخی موارد هیئتهایی از این کشورها ضمن بازدید از ژاپن با مقامات این کشور مذاکره کرده و قراردادهایی منعقد گردیده است. در این میان اما نکته حائز اهمیت نحوه حضور بدون نشانه ژاپن در این منطقه است. به شکلی که آنها برای تقویت حضور خود ضمن تلاش برای نفوذ در آسیای مرکزی از اقدامات ظاهری چون کمک به توسعه زیستمحیطی و بهبود کیفیت زندگی، افزایش سلامت عمومی و توسعه فرهنگی بهره میبرد.
سیاست منطقهای چندجانبه ژاپن در قبال کشورهای آسیای مرکزی را میتوان بر محوریت همکاریهای اقتصادی، امنیت انرژی و رقابتهای فرا منطقهای یا بهعبارتدیگر در چارچوب سیاستهای ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیک تفسیر کرد. از زمان برقراری روابط دیپلماتیک ژاپن با کشورهای آسیای مرکزی در سال 1992 میلادی، توکیو اهمیت ژئوپلیتیک این منطقه را با توجه به همسایگی آنان با چین و روسیه، جنوب غرب آسیا و خاورمیانه و نیز به دلیل داشتن منابع غنی انرژی موردتوجه قرار داده است. در گزارشی از وزارت خارجه ژاپن دراینباره تصریحشده است : ژاپن بر این باور است که ثبات آسیای مرکزی و توسعه آن بینهایت بر ثبات و کامیابی اوراسیا تأثیر دارد. در این راستا دولت ژاپن از همان روزهای ابتدایی تلاش کرد که روابط خود را با کشورهای آسیای مرکزی در چارچوب ابتکار "دیپلماسی جاده ابریشم" بهپیش ببرد. این ابتکار بر سه اصل "گفتوگوی سیاسی" ، "همکاری اقتصادی و همکاری برای توسعه منابع طبیعی" و "مشارکت برای توسعه و حفظ صلح" استوار بود.[1]
حال آشکار گردیده است که در دو دهه گذشته توکیو آرامآرام توجه افزونتری به این منطقه داشته و با توسل به ابزارهایی، تلاش کرده است نفوذ خود را در منطقه بالابرده و رقبای سنتی خود در این منطقه، ازجمله روسیه را به نحوی کنار بزند. شاید در راستای همین تلاشها برای نفوذ در آسیای مرکزی بود که در زمستان گذشته شاهد نهمین نشست سران نهادهای دیپلماتیک دیالوگ یا گفتمان «آسیای مرکزی - ژاپن» در توکیو بودیم. شرکتکنندگان در این نشست در مورد همکاری دوجانبه و چندجانبه، اهمیت تقویت و گسترش همکاریها، تبادلنظر و تلاش مشترک برای تعمیق بیشتر روابط بین کشورهای آسیای مرکزی و ژاپن، تأکید کردند.[2]
اما دلیل تمام این تلاشها جهت نفوذ هرچه بیشتر ژاپن در منطقه آسیای مرکزی چیست؟ شاید در نگاه اول تنها اهداف اقتصادی ژاپن از توسعه نفوذ در آسیای مرکزی مدنظر قرارگرفته و عیان گردد. اما با نگاهی دقیقتر میتوان بهغیراز اهداف کلان اقتصادی مستتر در این نفوذ، به اهداف ژئوپلیتیکی، سیاسی و توسعهطلبی اشاره داشت.
بسیاری از کارشناسان غربی، حضور بیرونی ژاپن در آسیای مرکزی و بسترسازی برای گسترش روابط همهجانبه با کشورهای این منطقه را در راستای منافع آمریکا ارزیابی کردهاند. درواقع ژاپن مانند بسیاری از کشورهای غربی دیگر، پیرو محض سیاستهای آمریکا بوده و در استراتژی آمریکا در نگاه به خاور دور و رویکرد ائتلافسازی میتواند نقشی ظاهری برای پوشش اهداف سیاسی در قالبهای اقتصادی داشته باشد.[3] در ادامه همین سیاستهای آمریکایی، ژاپن گزینه خوبی برای مهار چین هم میتواند باشد. بنابراین تقویت نسبی حضور ژاپن در منطقه آسیای مرکزی میتواند در بلندمدت به نفع امریکا هم باشد. چراکه ضمن حضور اقتصادی در منطقه آسیای مرکزی و بهرهمندی از مزایای منابع بکر طبیعی در این حوزه، دسترسی بیشتر به مناطق شرقی روسیه و مناطق شمال غرب چین هم فراهم گردیده و اهدافی استراتژیک از منافع راهبردی آمریکا محقق میگردد.
باید توجه داشت هماکنون ژاپن در آسیای مرکزی مجموعهها یا شرکتهای بسیاری را چه بهصورت سرمایهگذاری مستقیم سرمایهگذاران ژاپنی چه بهصورت سرمایهگذاری مشترک در زمینههای نفت و گاز، پتروشیمی، تولید تجهیزات انرژی، ماشینسازی، ارائه خدمات حملونقلی- لجستیکی، عملیات بازرگانی، گردشگری و دیگر را هدایت میکند.[4]
در پایان باید توجه داشت در کنار تمامی اهداف ظاهری و باطنی ژاپن از حضور در آسیای مرکزی باید ورود ژاپن به بازار انرژی جمهوریهای منطقه را برای افزایش قدرت چانهزنی ژاپن در برابر کشورهای دارای منابع نفت و گاز و نیز متقاضیان سنتی انرژی این کشورها چون چین و روسیه حتی کره و هند و نیز اتحادیه اروپا ارزیابی کرد. چراکه با افزایش دسترسی ژاپن به منابع جدید و بکر انرژی در آسیای مرکزی و سرمایهگذاری در توسعه این منابع نهتنها منافع بسیاری در حوزههای سیاسی و ژئوپولیتیکی به همراه خواهد داشت، بلکه ابزاری برای تاثیرگذاری بیشتر بر مؤلفههای مؤثر بر قدرت نرم در سطحی جهانی را فراهم خواهد آورد. درواقع قدرت چانهزنی ژاپن در مقابل عرضهکنندگان سنتی انرژی بهمانند ایران، عربستان و روسیه افزایش خواهد یافت و در طرف دیگر ابزاری جهت تأثیرگذاری جهانی بر دریافتکنندگان انرژی خواهد داشت. علاوه بر این ظرفیتهای اقتصادی و انرژی کشورهای دارای منابع نفت و گاز آسیای مرکزی پوشش لازم را برای حضور اقتصادی و سیاسی توکیو در این منطقه فراهم نموده است. در این میان باید دانست که با توجه به اینکه در حال حاضر حجم زیادی از واردات انرژی ژاپن از خاورمیانه است و ازآنجاکه بیشتر کشورهای آسیای مرکزی دارای منابع غنی انرژی و یا نفتی و گازی هستند و دروازههای خود را بر روی شرکتهای ژاپنی بازکردهاند، توکیو میکوشد تا با استفاده از این کشورها از آن بهعنوان جایگزین مناسبی برای انرژی خاورمیانه هم استفاده کرده و نیز در راستای پیادهسازی سیاستهای آمریکایی، در بعد بینالمللی نفوذ و تأثیرگذاری خود را افزایش دهد.
[1] https://irna.ir/xT25Z
[2] https://www.mofa.go.jp/press/release/press4e_003197.html
[3] https://jamestown.org/program/japan-quietly-playing-a-growing-role-in-central-asia/
[4] https://www.ankasam.org/orta-asya-japonya-diyalogu-ortaklik-icin-yeni-perspektifler/