فرانسه ناجی اروپا!
فرانسه اهمیت تنوع بخشیدن به منابع انرژی و کاهش وابستگی استراتژیک را درک میکند. ترکیه، با موقعیت استراتژیک خود، پتانسیل قابل توجهی در این زمینه، از جمله تسهیل خطوط لوله و توافقنامههای انرژی، ارائه میدهد که منافع هر دو طرف را تأمین میکند. روابط تجاری پررونق و مدیریت کارآمد مهاجرت نیز عناصر کلیدی در تقویت ثبات اقتصادی محسوب میشوند.

بازسازی روابط فرانسه و ترکیه به عنوان یک سنگ بنا برای حفاظت از انسجام سیاسی-امنیتی اروپا و تقویت وحدت ناتو محسوب میشود. در پرتو نگرانیهای فراوان نسبت به بیثباتی منطقهای، اروپا به طور گسترده بر کاهش تنشها بین این دو کشور کلیدی تمرکز کرده است. رویکرد چندوجهی اروپا را برای ارتقاء روابط فرانسه و ترکیه از طریق همکاری اقتصادی، مذاکرات پنهان و دیپلماسی چندجانبه فعال نشان از اهمیت موضوع برای آنها و تاثیر آن بر آینده ژئوپلتیک جهانی را دارد.
از دوران پسابرگزیت و پس از پاندمی، اروپا به ضعف ناشی از اتحادهای ضعیف پی برده است. تنشهای ریشهدار بین فرانسه و ترکیه همواره انسجام ناتو را تهدید کرده است. پاسخ اروپا به این مسئله دو وجهی بوده؛ در جبهه دیپلماتیک، تلاشهایی برای بازگرداندن دو کشور به میز مذاکره برای جلوگیری از شکاف بیشتر صورت گرفته است. سیاستگذاران اروپایی معتقدند حفظ پیوندهای قوی میان اعضای ناتو برای تضمین دفاعی یکپارچه در برابر تهدیدات امنیتی، حیاتی است. این رویکرد نشاندهنده اهمیت استراتژیک حل اختلافات داخلی اتحاد است.
از نظر اقتصادی، منافع اروپا در بازسازی روابط فرانسه و ترکیه عمدتاً از نیاز به تأمین کانالهای تجاری قوی، مدیریت جریانهای مهاجرت و افزایش امنیت انرژی نشأت میگیرد. فرانسه اهمیت تنوع بخشیدن به منابع انرژی و کاهش وابستگی استراتژیک را درک میکند. ترکیه، با موقعیت استراتژیک خود، پتانسیل قابل توجهی در این زمینه، از جمله تسهیل خطوط لوله و توافقنامههای انرژی، ارائه میدهد که منافع هر دو طرف را تأمین میکند. روابط تجاری پررونق و مدیریت کارآمد مهاجرت نیز عناصر کلیدی در تقویت ثبات اقتصادی محسوب میشوند. به طور کلی، همکاری اقتصادی نه تنها رشد صنعتی در اروپا را تحریک میکند، بلکه به طور قابل توجهی به انعطافپذیری کلی اقتصادی اتحادیه اروپا نیز کمک میکند. این عوامل اقتصادی، محرکی قوی برای بهبود روابط میان پاریس و آنکارا هستند[1].
در حوزه دیپلماسی، فرانسه یک استراتژی دو وجهی را برای روابط با ترکیه اتخاذ کرده که شامل ابتکارات پنهان و کانالهای چندجانبه آشکار است. سیاستگذاران فرانسوی درگیر مذاکرات محتاطانه پشت صحنه برای احیای اعتماد با آنکارا بودهاند، در حالی که همزمان از مجامع چندجانبه، همکاری با متحدان اروپایی و ناتو، و نهادهای منطقهای برای ایجاد محیطی مساعد برای گفتوگو بهره بردهاند. این رویکرد نه تنها نگرانیهای فوری امنیتی، بلکه مسائل اقتصادی و سیاسی بلندمدت را نیز هدف قرار میدهد. این استراتژی به فرانسه اجازه داده تا با تأکید بر منافع مشترک، مانند ثبات منطقهای و رفاه اقتصادی، راهحلهای سازش ارائه داده و شکافها را پر کند. این دیپلماسی چندلایه کلید پیشبرد روابط در مسیری پیچیده بوده است[2].
در میان تلاشهای دیپلماتیک و اقتصادی، تحلیلگران پیوسته در مورد نقش پررنگ ترکیه در شرق مدیترانه و پیامدهای آن برای توازن قوا هشدار دادهاند. مشارکت فعال ترکیه در سیاست منطقهای، از جمله مداخلات نظامی، این نگرانی را ایجاد کرده که اقدامات آن ممکن است تعادل ظریفی را که اروپا برای ثبات منطقه بر آن تکیه دارد، برهم زند. همچنین این بیم وجود دارد که پیگیری سیاست مستقل منطقهای توسط ترکیه، اصطکاک در ناتو و بین اروپا و بازیگران خاورمیانه ایجاد کند. منتقدان معتقدند مدیریت نامناسب مانورهای ترکیه میتواند به تکهتکه شدن بیشتر و بیثباتی منطقهای گستردهای منجر شود.[3]
با این وجود، استراتژی اروپا در تلاش برای کاهش این ریسکها بوده است، با چارچوببندی تعامل خود با ترکیه در زمینه منافع گستردهتر قارهای و جهانی. رهبران اروپایی با قرار دادن همکاری اقتصادی و امنیت منطقهای به عنوان مؤلفههایی که یکدیگر را تقویت میکنند، امیدوارند تمایلات یکجانبه ترکیه را تعدیل کرده و حس سرنوشت مشترک را تقویت کنند. این رویکرد جامع بر این اذعان تأکید دارد که ثبات شرق مدیترانه، و همچنین روابط اروپا با خاورمیانه، عمیقاً با کیفیت روابط آن با ترکیه در هم تنیده است[4].
در حالی که اروپا در این روندهای پیچیده حرکت میکند، نقش فرانسه به عنوان نقشی مهم در حال ظهور است. فرانسه فراتر از خدمت به عنوان میانجی و قدرت اقتصادی، فعالانه خود را برای تبدیل شدن به رهبر نظامی اروپا قرار میدهد. این جاهطلبی تنها یک تلاش برای اعتبار ملی نیست؛ بلکه بازتاب چشمانداز گستردهتری از اروپایی متحد و از نظر استراتژیک مستقل است که قادر به مقابله با چالشهای جهانی در حال ظهور باشد. در این چارچوب، بازسازی روابط با ترکیه حیاتی تلقی میشود. تلاشهای فرانسه ، از جمله رویکرد دیپلماتیک محتاطانه و مشارکت در بحثهای چندجانبه ، نشاندهنده تعهد به یک نظام بینالمللی آیندهنگر است. در این نظم پیشبینی شده، هم فرانسه و هم ترکیه نه تنها در امور منطقهای، بلکه در شکلدهی سیاستهای جهانی که صلح، رفاه و امنیت مشترک را پیش میبرند، نقشهای رهبری ایفا خواهند کرد.
در نتیجه تلاش برای بازسازی روابط فرانسه و ترکیه نشاندهنده اذعان هر دو کشور به تغییر پویاییهای قدرت جهانی و آرمانهایشان برای رهبری منطقهای است. جاهطلبی فرانسه برای تبدیل شدن به رهبر نظامی اروپا، به ویژه پس از برگزیت، نیازمند رابطه باثباتتری با ترکیه است. به همین ترتیب، آرمانهای سیاست خارجی ترکیه مستلزم رابطه کاری با قدرتهای بزرگ اروپایی است. موفقیت روابط ترکیه و فرانسه میتواند معماری امنیتی مدیترانه را تغییر داده و بر استقلال استراتژیک اروپا تأثیر بگذارد، زیرا هر دو کشور در حال انطباق با نظام چندقطبی جهانی هستند. چالش اصلی، ایجاد توازن بین منافع رقابتی و نیازهای همکاری در زمینههای مشترک مانند انرژی و مهاجرت است. طبق گزارشها، موفقیت این روند دیپلماتیک میتواند الگویی برای حل تنشهای منطقهای و پیشبرد منافع استراتژیک در نظم نوین بینالمللی باشد.