سفر پنهان وزیر اسرائیلی به مسکو

وقتی مقاومت آهنین حزب‌الله، تل‌آویو را به دنبال آتش‌بس به هر قیمتی می‌کشاند

نوامبر 23, 2024 - 13:16
سفر پنهان وزیر اسرائیلی به مسکو
سفر پنهان وزیر اسرائیلی به مسکو

 وقتی مقاومت آهنین حزب‌الله، تل‌آویو را به دنبال آتش‌بس به هر قیمتی می‌کشاند

مخمصۀ نظامی اسرائیل در جنوب لبنان، ابعاد تازه‌ای از شکنندگی قدرت این رژیم نامشروع را عیان کرده است. تل‌آویو که در دهه‌های گذشته به برتری نظامی خود در منطقه می‌بالید، اکنون در برابر مقاومت پولادین حزب‌الله، دچار بن‌بستی راهبردی شده است. سلسله حملات مداوم و بی‌وقفۀ موشکی حزب‌الله، نه‌تنها به خسارات سنگین نظامی و اقتصادی انجامیده، بلکه اسرائیل را به‌ناچار به دنبال آتش‌بسی فوری کشانده است؛ آتش‌بسی که بیش از آنکه نشان از قدرت داشته باشد، اعترافی به ناتوانی و استیصال است.

در این راستا، سفر محرمانه ران درمر، وزیر برنامه‌ریزی استراتژیک اسرائیل به مسکو در روزهای آغازیین ماه نوامبر، شاهدی است بر ناامیدی عمیق این رژیم. در مواجهه با محور مقاومت می‌باشد. ناظران روس بر این باورند که تل‌آویو اکنون دست به دامان روسیه شده تا میانجی آتش‌بسی شود که شاید بتواند رژیم اسرائیل را از باتلاق جنوب لبنان برهاند؛ چه آنکه غرب دیگر نه حیثیت و نه ظرفیت انجام چنین ماموریتی را ندارد. 
اما امید رژیم اسرائیل به اینکه مسکو حاضر باشد اتحاد راهبردی خود با ایران، حزب‌الله و سوریه را در ازای امتیازاتی در اوکراین قربانی کند، چیزی جز توهم و خیال خام نیست. سیاست خارجی کرملین در منطقه، همواره بر پایه موازنه ظریف و در نظر گرفتن منافع بلندمدت بوده و بعید است این راهبرد با امیال و خواسته‌های تل‌آویو دچار دگرگونی گردد.
پرواضح است که حمله‌ی رژیم  اسرائیل به جنوب لبنان با هدف نابودی حزب‌الله و تخریب زیرساخت‌های نظامی آن، به شکستی آشکار و پرهزینه بدل شده است. ارتشی که زمانی در دهه 1980 میلادی براحتی تا دروازه‌های بیروت پیشروی می‌کرد، اکنون درگیر جنگی فرسایشی است که بدون متحمل شدن خسارات سنگین، خروج از آن ممکن نیست. بمباران‌های کور هوایی و ترور فرماندهان حزب‌الله، نه‌تنها سازمان رزم حزب‌الله را تضعیف نکرده، بلکه برعکس، به افزایش روحیه و توانایی‌های رزمی آن انجامیده است؛ پدیده ای منحصر به‌فرد که منشاء آن چیزی جز اعتقاد تزلزل‌ناپذیر به باورهای اسلامی نیست.
پیشنهاد رژیم اسرائیل برای عقب‌نشینی حزب‌الله به شمال رودخانه لیتانی و ایجاد منطقه‌ای حائل به عمق ۴۰ کیلومتر درون خاک لبنان، اعترافی تلخ به ناکامی در تحقق اهداف نظامی اسرائیل است. جالب آنکه، اصرار تل‌آویو، در چارچوب پیشنهاد آتش‌بس، بر حفظ حق مداخله نظامی در خاک لبنان، ناتوانی آن در تأمین امنیت مرزهای شمالی را برجسته می‌سازد.
با متوقف شدن ماشین جنگی رژیم اسرائیل در جنوب لبنان، تل‌آویو به روسیه به‌عنوان آخرین امید خود می‌نگرد. اما این امیدواری، کمتر معطوف به حل بن‌بست فعلی رژیم اسرائیل و بیشتر در خدمت تحکیم موقعیت راهبردی روسیه در غرب آسیا است. اتحاد مستحکم کرملین با تهران و دمشق، نه موقتی است و نه بر اساس مصلحت‌سنجی‌های زودگذر؛ بلکه بخشی از راهبردی کلان برای مقابله با هژمونی غرب در خاورمیانه به شمار می‌رود.
میانجیگری روسیه، گرچه ممکن است به نوعی از توقف درگیری‌ها منجر شود، اما هدف غایی آن، تقویت جایگاه محور مقاومت و تضعیف هژمونی ایالات متحده در منطقه است. حمایت تسلیحاتی ایران از حزب‌الله، که عمدتاً با تجهیزات ساخت روسیه انجام می‌شود، این گروه را به سنگر مستحکمی در برابر غرب، با محوریت اسرائیل، تبدیل کرده است. از این رو، تصور اینکه روسیه حاضر به اعمال فشار بر ایران برای محدود کردن حزب‌الله شود، به‌روشنی نشان از درک نادرست تل‌آویو از اهداف درازمدت و نقشۀ راه رهبران مسکو دارد.
تحولات اخیر در جنوب لبنان، بی‌شک فراتر از یک جنگ فرسایشی، بیانگر تغییری بنیادین در معادلات منطقه‌ای است. رژیم اسرائیل که زمانی سیاست مهار محور مقاومت را دنبال می‌کرد، اکنون خود در محاصره‌ای پیچیده‌ گرفتار شده است که از دریای سرخ تا بلندی‌های جولان امتداد دارد. شکست در مهار حزب‌الله و افزایش توان این گروه در پاسخ به تجاوزات اسرائیل، بازتابی از تحول قدرت در جنگ‌های نامتقارن است. حزب‌الله، به‌عنوان بازوی عملیاتی محور مقاومت، با حمایت استراتژیک ایران و تجهیز تسلیحاتی روسیه، خصوصا موشک‌های دوش پرتاب کورنت 9-ام-133، توانسته است الگویی نوین از مقاومت و پایداری را به نمایش بگذارد.

بحران جاری در جنوب لبنان، نه صرفاً شکستی تاکتیکی برای اسرائیل، بلکه هشداری به سیاست‌گذاران این رژیم است که دوران اتکای صرف به قدرت هوایی و دیپلماسی آمریکا به پایان رسیده است. پایداری محور مقاومت، حمایت‌های مستمر ایران و دیپلماسی ظریف روسیه، موازنه قدرت در خاورمیانه را دگرگون کرده و افقی تازه برای معادلات منطقه‌ای ترسیم کرده است. 

اکنون این پرسش مطرح می‌شود که آیا اسرائیل می‌تواند با پذیرش واقعیت‌های جدید، نقش تضعیف شدۀ خود را در منطقه بپذیرد، یا اینکه همچنان در دام ماجراجویی‌های ناکارآمد فعلی گرفتار خواهد ماند؟

بهرۀ کلام
جنگ فرسایشی در جنوب لبنان، بیش از هر چیز ناظر بر تغییری بنیادین در موازنه قدرت در منطقه است. مقاومت حزب‌الله، همراه با حمایت عیان ایران و پشتیبانی ضمنی روسیه، نه‌تنها طرح‌های نظامی اسرائیل را خنثی کرده، بلکه چشم‌انداز ژئوپلیتیکی خاورمیانه را نیز بازتعریف کرده است. در این میان، سفر وزیر اسرائیلی به مسکو، گویای حقیقتی تلخ است: تل‌آویو دیگر نمی‌تواند به حمایت مطلق متحدان سنتی خود در واشنگتن و اروپا تکیه کند. به همین دلیل، تل‌آویو اکنون نه‌تنها برای خروج از بحران لبنان، بلکه برای بازسازی اعتبار و قدرت رو به زوال نظامی خود، با چالش‌هایی لاینحل مواجه است.
درخواست مداخله مسکو برای برقراری آتش‌بس، نه نشانه‌ای از دیپلماسی موفق، که اعترافی آشکار به محدودیت‌های نظامی و سیاسی این رژیم است. محور مقاومت – شامل ایران، روسیه، حزب‌الله و سوریه – نه‌تنها تجاوزات نظامی اسرائیل را بی‌اثر کرده، بلکه جایگاه خود را به‌عنوان نیرویی برتر در منطقه تثبیت کرده است. برای اسرائیل، این تنها یک شکست نظامی نیست؛ بلکه شکستی سرنوشت‌ساز است که نشان از پایان دوران سلطۀ بی‌چون‌وچرای آن در میدان نبرد، خصوصاً جنگ‌های نامتقارن، دارد.

Armenpress (https://armenpress.am/ru/article/1204790)