دریای بالتیک آماده درگیری نظامی یا نقطه شروع صلح؟

سه کشور بالتیک در ۱۹ ژانویه ۲۰۲۴ به طور مشترک اعلام کردند که قصد دارند خط دفاعی در امتداد مرزهای خود با روسیه و بلاروس ایجاد کنند. جزئیات اولیه درباره این طرح محدود است. خط دفاعی شامل دفاعیات ساحلی نخواهد شد - سواحل بالتیک با روش های دیگری مانند موشک های ضد کشتی و مین های دریایی در مقابل ناوگان دریای بالتیک روسیه  تجهیز خواهند شد.

فوریه 14, 2024 - 11:53
دریای بالتیک آماده درگیری نظامی یا نقطه شروع صلح؟
دریای بالتیک آماده درگیری نظامی یا نقطه شروع صلح؟

امین مهدوی

سه کشور بالتیک در ۱۹ ژانویه ۲۰۲۴ به طور مشترک اعلام کردند که قصد دارند خط دفاعی در امتداد مرزهای خود با روسیه و بلاروس ایجاد کنند. جزئیات اولیه درباره این طرح محدود است. خط دفاعی شامل دفاعیات ساحلی نخواهد شد - سواحل بالتیک با روش های دیگری مانند موشک های ضد کشتی و مین های دریایی در مقابل ناوگان دریای بالتیک روسیه  تجهیز خواهند شد. استونی که بیشترین جزئیات را ارائه کرده است، برآورد کرده است که هزینه ساخت ۶۰۰ سنگر به همراه نقاط پشتیبانی و خطوط توزیع، تقریبا ۶۰۰ میلیون یورو  خواهد بود که از سال ۲۰۲۵ شروع  می شود[1].

کشورهای بالتیک به دنبال چه هستند؟

کشورهای حوزه بالتیک به دنبال افزایش ظرفیت نظامی خود هستند تا قدرت بازدارندگی خود را در قبال روسیه افزایش دهند. آنها در این اندیشه هستند که هزینه های روسیه را افزایش دهند تا روسیه به فکر حمله نظامی به این حوزه نباشد. در این بین چند نکته حائز اهمیت است. اول اینکه این خط دفاعی که در امتداد مرزها قرار است طراحی شود در راستای طرح و پیشنهاد رهبران ناتو در نشست مادرید در سال۲۰۲۳ است. و در کنار آن هدف دیگر این کشورها ارتقای توان نظامی و دفاعی در راستای حفظ سرزمین است. در واقع لتونی، لیتوانی و استونی به خوبی می دانند که بخش عمده ای از این فعالیت در راستای حفظ سرمایه اجتماعی است، تا به مردم کشورهایشان هم قوت قلب دهند و هم بتوانند خطوط مرزی مشترک با روسیه و بلاروس را به خوبی حفظ کنند و در جنگ رسانه‌ای شکست نخورند. این کشورها به خوبی می دانند که باید اطمینان خاطر کافی را به مردم خود انتقال دهند تا سرمایه اجتماعی لازم را حفظ کنند و از خطرات احتمالی مهاجرت و خالی شدن مرزها از سکنه جلوگیری کنند.

در کنار آن کشورهای بالتیک به دنبال هزینه زایی برای روسیه در صورت حمله نظامی هستند، در واقع آنها با اتخاذ این راهبرد به دنبال ارسال پیام روشن به روسیه هستند که حمله به حوزه بالتیک هزینه های زیادی خواهد داشت و امیدوارند کرملین این پیام را دریافت کند و از آن برداشت اشتباهی نکند. این موضوعی است که خارج از اختیار این کشورها است و مستقیم به نوع نگاه روسیه باز می گردد که این رویکرد کشورهای بالتیک را چگونه ارزیابی کند. ارزیابی روسیه می تواند نقش مهم و مستقیمی در افزایش یا کاهش تنش در دریای بالتیک و با کشورهای این حوزه داشته باشد[2].

برای جلوگیری از افزایش تنش ها بین کشورهای این منطقه و روسیه، آنها نیازمند شکل دهی یک کانال ارتباطی متقابل هستند تا از سو برداشت ها نسبت به یکدیگر دوری کنند و به سمت مدیریت تنش ها بروند، در غیر این صورت دریای بالتیک می تواند تبدیل به یک میدان بازی و جنگ بزرگ بین غرب و روسیه شود که عواقب و نتایج آن مورد پسند هیچ یک از طرفین نخواهد بود. این موضوع از آنجا اهمیت دارد که به نظر می‌رسد یک جنگ تسلیحاتی گسترده در این منطقه شکل گرفته است که اگر به درستی مدیریت نشود می تواند به سمت افزایش دامنه جنگ متنهی شود.

آینده؟

یکی از ویژگی های رویارویی مدرن بین روسیه و غرب، بر خلاف دوران جنگ سرد که افزایش تنش  همراه با آرامش راهبردی بود، اکنون برتری در مسیر تشدید تنش است. به نظر می رسد این وضعیت تا پایان خصومت ها در اوکراین ادامه داشته باشد. با این حال، پس از آن، بدون شک موضوع تسویه حساب گسترده تری مطرح خواهد شد.

این فرآیندها به مراتب پیچیده تر و منحصر به فردتر از آنچه در کنگره وین در سال 1815، کنفرانس پاریس در سال 1919 یا جلسات رهبران سه قدرت بزرگ در یالتا و پوتسدام در 1945 رخ داد، خواهند بود. از آنجایی که رویارویی روسیه و غرب در چندین سطح (هم جهانی و هم منطقه ای، هر کدام با پویایی خاص خود و استفاده از روش های مبارزه متفاوت) شکل می گیرد، پس توافق احتمالا از مجموعه ای از توافق نامه ها در مورد مسائل بین دولتی تشکیل خواهد شد. علاوه بر این، ممکن است از نظر زمانی از هم فاصله داشته باشند، و توسط کشورهای مختلف امضا شوند و از نظر حقوقی  و رسمی چندان به هم مرتبط نباشند. در اینجا نمی توان با نظر الکساندر راهر، دانشمند سیاسی برجسته آلمانی، مخالفت کرد که عادی سازی روابط روسیه با کشورهای اروپایی و  نهادهای مرتبط با آن می تواند دقیقاً در منطقه دریای بالتیک آغاز شود[3].

 البته این موضوعی برای آینده نزدیک نیست، اما در عین حال ضروری است که این چشم انداز مد نظر باشد و کشورهای اروپایی و ناتو باید به این موضوع توجه ویژه کنند و از افزایش بی جهت فشار بر روسیه و از بین بردن شرایط صلح خودداری کنند. در واقع ناتو و روسیه می توانند از دریای بالتیک شروع به از بین بردن سوتفاهمات طرفین کنند و با افزایش همکاری های اقتصادی و کاهش فشارهای سیاسی و نظامی زمینه شکل گیری صلح پایدار و از بین رفتن اختلافات را شروع کنند، این مسئله به رغبت طرفین و تمایل آنها بستگی دارد که به دنبال ارتقای همکاری و صلح هستند یا اینکه فضای تنش و درگیری نظامی را گزینه بهتری می دانند. هرچند آقای پوتین در آخرین مصاحبه خود سیگنال های صلح و پایان جنگ را ارسال کرد، اما باید دید نگاه غرب در این موضوع چگونه خواهد بود.

 

[1] euronews.com

[2] politico.eu

[3] moderndiplomacy.eu