تلآویو و رؤیای بربادرفته ائتلاف ضد ایرانی
متضرر شدن رژیم صهیونیستی از توافق ایران و عربستان مقولهای است که از اولین روز امضای این توافق در محافل مختلف منطقهای و بینالمللی و حتی اسرائیلی به شکل گسترده موردبررسی قرارگرفته است.مهمترین تحولی که طی یک هفته گذشته منطقه شاهد آن بود، توافق ایران و عربستان سعودی برای ازسرگیری روابط دیپلماتیک بعد از ۷ سال است. این توافق درحالی اتفاق افتاده که شاهد تغییرات قابلتوجهی در نقشه جهان هستیم؛ تغییراتی که از شکست پروژه مخرب آمریکا در سوریه تا خروج تحقیرآمیز نیروهای ایالاتمتحده از افغانستان شروع شد و اکنون به مرحله بحران اوکراین همزمان با کاهش نفوذ واشنگتن در منطقه و در مقابل، تقویت حضور چین و روسیه در غرب آسیا و نیز کل خاورمیانه رسیده است.
استراتژیهای شکستخورده منطقهای آمریکا
علاوه بر آن نفوذ آمریکا در منطقه در سطح راهبردی نیز کاهشیافته و ایالاتمتحده در موقعیتی قرارگرفته که مجبور است نهتنها در زمینه اقتصادی بلکه در جنبه سیاسی و نظامی نیز توجه خود را به سمت شرق آسیا معطوف کند؛ جایی که چین بهعنوان بزرگترین رقیب آمریکا در جهان، حضور دارد. دغدغههای واشنگتن در شرق آسیا در سایه بحران تایوان، دوچندان شده و حتی سناریوهایی درباره تقابل نظامی پکن و واشنگتن مطرح میگردد.بر اساس گزارش تسنیم، در این میان اما بحران اوکراین و روسیه بارزترین اتفاق مرحله اخیر در مسیر تغییر موازنههای نقشه توازن قدرت بینالمللی بوده و بیانگر چالشی بزرگ برای هژمونی آمریکا در سراسر جهان است. این مسئله موجب شد تا بسیاری از کشورها سیاست خارجی خود را با توجه به تأثیرات بحران اوکراین تغییر دهند و به همین دلیل حتی برخی متحدان واشنگتن به فکر متنوع کردن ائتلافهای خود و تقویت همگرایی با رقبای آمریکا افتادند.
استراتژی شیخنشینان خلیجفارس برای کاهش وابستگی به آمریکا
ازجمله مهمترین این کشورها میتوان به کشورهای حوزه خلیجفارس به رهبری عربستان سعودی اشاره کرد که روابط آن با دولت دموکرات آمریکا به ریاست «جو بایدن» از سال ۲۰۲۰ دچار تنشهای زیادی شده بود. این تنشها عمدتا به خاطر مانورهای بایدن برای رسیدگی به پرونده حقوق بشری عربستان ازجمله قتل جمال خاشقجی، روزنامهنگار منتقد سعودی آغاز شده و سپس با امتناع ریاض از افزایش تولید نفت برای حل بحران آمریکا و اروپا در پی جنگ اوکراین، به اوج خود رسید.باوجوداینکه قطع وابستگی یا قطع روابط آمریکا و عربستان امر دور از انتظار و غیرممکنی است اما تحولات بیسابقهای که در نوع تعامل میان دو طرف در مرحله اخیر رخ داد، موجب شد تا عربستان نیز همانند سایر کشورهای حوزه خلیجفارس، آمریکا را متحد تضمینی در همه سطوح برای خود نداند و بر همین اساس «محمد بن سلمان» ولیعهد جوان سعودی که در شرف نشستن بر تخت پادشاهی است، به فکر ایجاد ائتلافهای جدیدمنطقهای و بینالمللی، در عین حفظ اتحاد با ایالاتمتحده افتاد. اما در این مرحله برخلاف گذشته، آمریکا دیگر تنها گزینه عربستان برای تشکیل ائتلاف نیست.
همگرایی عربستان با چین و روسیه
ازجمله مهمترین کشورهایی که عربستان خواستار تقویت همکاری و همگرایی با آن در دوره جدید بوده، چین است. فدراسیون اتاق تجاری عربستان اعلام کرد که حجم مبادلات تجاری بین این کشور و چین، از سال ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱ بالغبر ۱.۲ تریلیون دلار بوده که نشاندهنده میزان بالای سرمایهگذاری و مشارکت اقتصادی دو طرف است.
دیگر کشوری که عربستان به دنبال افزایش همکاری و ائتلاف با آن است، روسیه میباشد؛ کشوری که در حال حاضر از بزرگترین دشمنان آمریکا محسوب میگردد. موضع عربستان در پاسخ منفی به درخواست بایدن برای افزایش تولید نفت روشن شد و سعودیها اعلام کردند که به تعهدات خود در اوپک با روسیه پایبند هستند.
اسرائیل بزرگترین قربانی تغییر نقشه بینالمللی و منطقهای
اما این تنش در مناسبات آمریکا و عربستان از چند جهت تأثیر منفی بر رژیم صهیونیستی دارد؛ بهویژه اینکه بعد از توافق تهران و ریاض برای تجدید روابط، موقعیت اسرائیل در منطقه بهمراتب بدتر میشود. در وهله نخست، سیاست خارجی جدید عربستان در مقابل ایالاتمتحده، دیگر در خدمت استراتژی رژیمصهیونیستی نیست؛ زیرا در مرحله جدید آمریکا دیگر نمیتواند بهطور کامل عربستان را مجبور به اتخاذ تصمیماتی چون عادیسازی روابط با تلآویو کند. پیشازاین معادلات منطقهای بهگونهای بود که اسرائیل میتوانست خود را بهعنوان دروازه اجباری برای همه کشورهایی که میخواهند روابط خود را با ایالاتمتحده بهبود ببخشند، معرفی کند. بهعبارتدیگر هر کشوری که در منطقه خواستار جلب رضایت آمریکا و تقویت مناسبات با آن بود، باید در خدمت منافع رژیم صهیونیستی در منطقه عمل میکرد که عادیسازی روابط با این رژیم در رأس همه این تلاشها قرار داشت. همین عامل موجب انعقاد چندین قرارداد عادیسازی بین کشورهای عربی با رژیم اشغالگر شد. اما بزرگترین هدف تلآویو و واشنگتن در پروژه عادیسازی، کشاندن عربستان به این قراردادها بود تا دیگر کشورهای عربی نیز به تبعیت از ریاض، وارد روند سازش با صهیونیستها شوند.
چشمانداز مبهم توافق تل آویو-ریاض
اما این اتفاق تاکنون رخ نداده و بعد از احیای مناسبات عربستان و ایران برخی پیشبینی میکنند که بحث عادیسازی ریاض و تلآویو دستکم در مرحله فعلی و تا زمانی نامعلوم منتفی شود؛ مسئلهای که حامیان آرمان فلسطین را امیدوار میکند. بر همین اساس ناظران معتقدند که عربستان در سایه متنوع کردن ائتلافهای خود، نیاز کمتری به جلب رضایت آمریکا دارد و حتی اگر بخواهد به سمت عادیسازی با اسرائیل حرکت کند، این اقدام بدون قید و شرط نخواهد بود و مطالباتی از ایالاتمتحده خواهد داشت که اجرای آنها غیرممکن است.بر اساس این دیدگاه، ازجمله شروطی که عربستان میتواند در این زمینه برای آمریکا مطرح کند، دستیابی به فناوری هستهای است؛ شرطی که رژیم صهیونیستی بههیچوجه نمیتواند بپذیرد و آن را نقض توازن قوا در منطقه و تهدید جدیدی برای امنیت داخلی خود میداند.
تقویت همگرایی عربستان با چین، به این کشور اجازه داد تا حضور خود را در خاورمیانه تقویت کند؛ این درحالی است که رژیم صهیونیستی برنامهریزی کرده بود و امید داشت که پکن از دروازه این رژیم وارد منطقه گردد؛ اما چینیها از دروازه ایران و سپس عربستان به غرب آسیا آمدند. بهویژه اینکه اسرائیل از اهمیت استراتژی «کمربند و جاده» چین آگاه است.
منبع: رسالت