بازی بزرگ، این بار دریای سیاه
بازی بزرگ، این بار دریای سیاه
بازی بزرگ قدرت های جهانی که در قرون گذشته در سرزمین های گسترده آسیای مرکزی و قفقاز جریان داشت و محل تنش و درگیری های فراوانی بین آنها بود، این بار به دریا و آبهای آزاد کشیده شده است و البته تعداد بازیگران نیز بیشتر از قبل است.
دریای سیاه به چند دلیل مهم است، اول اینکه یک چهارراه استراتژیک برای اروپا، آسیا و خاورمیانه است و به دریای مدیترانه و فراتر از آن دسترسی دارد. همچنین یک شریان حمل و نقل حیاتی برای تجارت و بازرگانی است که کشورهای اروپای شرقی و حوزه بالکان و البته روسیه را با بازارهای جهانی پیوند می دهد. این دریا منبع غذا و منابع برای کشورهای ساحلی و همسایه به ویژه ماهی، غلات و انرژی است. همچنین یک اکوسیستم غنی است که حیات دریایی متنوعی را در خود دارد که از نظر زیست محیطی بسیار مهم است.[1]
دریای سیاه تا پیش از جنگ اوکراین برای اروپا و ناتو چندان اولویت اصلی نبود، حتی اقدامات روسیه در منطقه مانند الحاق کریمه و افزایش نیروهای نظامی در این منطقه بازهم از نظر غرب به منزله تهدید تلقی نمیشد، اما پس از شروع جنگ و استفاده گسترده نظامی روسیه از این منطقه بنظر اهمیت دریای سیاه بیش از پیش شده است، روسها از سال۲۰۰۸ و جنگ محدود با گرجستان به این دریا و اهمیت آن برای حفظ فضای حیاتی و ژئوپلتیک پی برده بودند و در تلاش برای حفظ برتری خود بوده اند. در کنار آن، کشورهای عضو ناتو که در این ناحیه هستند برای روسیه همواره یک تهدید بالقوه هستند و دیگر همسایگانی که تمایل به عضویت در ناتو دارند این ترس و تهدید را بیشتر کرده است. بلغارستان، رومانی، ترکیه، گرجستان و اوکراین هرکدام به نحوی در یک چالش با روسیه در این منطقه بوده اند.
این چالش ها و در کنار آن افزایش حضور بازیگران خارجی مانند چین اهمیت دریای سیاه را بسیار افزایش داده است، به طوریکه قانون امنیت دریای سیاه 2023 لایحهای است که در 15 مارس 2023 توسط سناتور جین شاهین در سنای ایالات متحده و با حمایت 9 سناتور دیگر ارائه شد. هدف از این لایحه تامین امنیت در منطقه دریای سیاه از طریق مقابله با تجاوز روسیه، حمایت از متحدان و شرکای ناتو، توسعه حضور منظم و چرخشی دریایی ناتو، تقویت گفتگو و همکاری میان کشورهای منطقه و ترویج توسعه دموکراتیک و اقتصادی است. این لایحه همچنین از دولت ایالات متحده میخواهد که گزارشها و استراتژیهای مختلفی در مورد امنیت دریای سیاه به کنگره ارائه کند. این لایحه در حال حاضر به کمیته روابط خارجی سنا ارجاع شده است. برخی کارشناسان استدلال می کنند که استراتژی جدید دریای سیاه به نفع ایالات متحده خواهد بود زیرا این منطقه در حال تبدیل شدن به یک مرکز گرانشی برای آینده اروپا است.[2]
منافع ایالات متحده در دریای سیاه عمدتاً از سه متحد ناتو (بلغارستان، رومانی و ترکیه) ناشی می شود که کشورهای ساحلی هستند و ایالات متحده در کنار سایر اعضای ائتلاف متعهد به حفاظت از آنها هستند. حفاظت از این کشورها در برابر فعالیت های چین و ماجراجویی های نظامی روسیه مستلزم اقدامات پیشگیرانه و افزایش حضورنظامی و اقتصادی آمریکا است. با توجه به تهدیدات مداوم و بی ثباتی شکل گرفته در این منطقه، دو کشور دیگر ساحلی دریای سیاه، گرجستان و اوکراین، مایلند روزی به ناتو بپیوندند و این خود نیز برای ایالات متحده بسیار حائزاهمیت است که میتواند بر یکی از شاهراه های مهم دریایی جهان احاطه داشته باشد. منافع ایالات متحده همچنین ناشی از جنگ اوکراین و روسیه است و در واقع این جنگ اهمیت منافع ایالات متحده در این دریا را بیشتر کرده است[3] زیرا اکنون فرصت بزرگی برای به کنترل درآوردن این منطقه را دارد. البته آنها دو رقیب بسیار جدی دارند که باید با آنها به رقابت بپردازند، یکی روسیه که در این دریا حضور دارد و مرز ساحلی دارد و دیگری چین که به دنبال افزایش نفوذ استراتژیک خود در مناطق مهم اقتصادی و تجاری است.
به عنوان یک کشور غیر دریای سیاه، توانایی ایالات متحده (و همچنین سایر متحدان ناتو غیر اعضای دریای سیاه) برای حفظ حضور دریایی ثابت محدود شده است. کنوانسیون مونترو در سال 1936 کنترل تنگه بسفر را به ترکیه داد و محدودیتهایی را برای تعداد، زمان عبور و تناژ کشتیهای دریایی کشورهای غیردریای سیاه که ممکن است از تنگهها استفاده کنند و در دریای سیاه فعالیت کنند، تعیین کرد. تنها چند روز پس از حمله روسیه به اوکراین، ترکیه از اختیارات پیمان خود برای بستن تنگههای بسفر و داردانل به روی کشتیهای جنگی که در دریای سیاه مستقر نیستند و از هیچ کشوری وارد دریا نمیشوند استفاده کرد. کشورهای ساحلی میتوانند کشتیهای جنگی را به بنادر خود در دریای سیاه بازگردانند، اما نمیتوانند کشتیهای مستقر در بنادر دیگر را به دریای سیاه منتقل کنند - که عملاً حضور نیروی دریایی روسیه در منطقه جنگی را متوقف میکند. این شرط به ویژه پس از غرق شدن یکی ازکشتی های ناوگان دریای سیاه روسیه به نام مسکوا در آوریل 2022 اهمیت پیدا کرد و جایگزینی آن با سایر ناوگان دریایی روسیه غیرممکن شد. تعهد ترکیه به بسته شدن در نوامبر 2022، زمانی که دو کشتی روسی، یک رزمناو موشکی که گل سرسبد ناوگان اقیانوس آرام است و یک کشتی ضد زیردریایی، پس از 9 ماه محرومیت از دسترسی به مدیترانه شرقی، آشکار شد و نشان از عزم ترکیه بر بی طرفی داشت، حتی درخواست دیگر کشورها را برای کمک به اوکراین را بر اساس خلا های کنوانسیون را نیز رد کرد[4].
بنظر میرسد این بازی بزرگ جدید که در دریای سیاه شروع شده است میتواند در آینده ساختار نظام بین الملل اثرات ملموسی برجای بگذارد. ایالات متحده برای کنترل چین و کاهش توانمندی روسیه تلاش میکند خود را در قالب ناتو به این منطقه بکشاند و با ارائه طرحهای مختلف اقتصادی و نظامی به دنبال افزایش حضور خود خواهد بود زیرا دریای سیاه پتانسیل تبدیل شده به هاب اقتصادی و ترانزیتی را دارد. در کنار آن چین با طرح یک کمربند یک جاده به دنبال افزایش حضور و گسترش حوزه نفوذ خود است و کشورهای بالکان میتوانند گزینه های خوبی برای آن باشد و در پایان روسیه که به دنبال حفظ ژئوپلتیک خود و افزایش ابزارهای دسترسی به آبهای آزاد است و اگر در نبرد اوکراین به یک پیروزی چشمگیر برسد بی شک قدرت بیشتری برای اعمال نفوذ دراین دریا خواهد داشت.
[1] defensenews.com
[2] csis.org
[3] heritage.org
[4] middleeasteye.net