انتخابات آلمان، مهم برای اروپا و جهان
علاوه بر این، موفقیت احتمالی AfD میتواند به افزایش قطببندی در جامعه آلمان منجر شود و شکافهایی را ایجاد کند که ممکن است به سایر نقاط اروپا نیز سرایت کند. این قطببندی میتواند اعتماد عمومی به نهادهای دموکراتیک را کاهش دهد و به بیثباتی سیاسی منجر شود. پیامدهای بلندمدت این امر ممکن است شامل عقبنشینی از سیاستهای اجتماعی مترقی و کاهش همکاریهای چندجانبه و شکل گیری دو قطبی در جامعه باشد.

انتخابات پارلمانی پیشروی آلمان، که کمتر از دو هفته به برگزاری آن باقی مانده است، نهتنها برای این کشور بلکه برای کل اتحادیه اروپا و چشمانداز سیاسی جهان به یک موضوع مهم تبدیل شده است. آلمان، بهعنوان بزرگترین اقتصاد در اتحادیه اروپا و یکی از ارکان ثبات این اتحادیه، نقش مهمی در شکلدهی به سیاستهایی دارد که فراتر از مرزهای آن گسترش مییابند.
این انتخابات، در درجه اول، رقابتی میان حزب دموکراتهای مسیحی (CDU) و حزب راست افراطی آلترناتیو برای آلمان (AfD) است. فردریش مرتس، رهبر حزب دموکرات مسیحی، بهعنوان نامزد احتمالی برای صدر اعظمی مطرح است. اهمیت این انتخابات برای آینده آلمان بسیار زیاد است، زیرا مسیر سیاسی انتخابشده توسط رأیدهندگان آلمانی تأثیر قابلتوجهی بر سیاستگذاریهای داخلی و اروپایی در سالهای آینده خواهد داشت.
در این انتخابات، دو دیدگاه متضاد برای آینده آلمان قرار دارد. دموکراتهای مسیحی، تحت رهبری فردریش مرتس، بر سیاستهایی متمرکز شدهاند که هدف آن حفظ ارزشهای سنتی آلمان، تأمین ثبات اقتصادی و ترویج یکپارچگی قویتر اروپایی است. برنامههای مرتس بر مسئولیتپذیری مالی، رشد مبتنی بر نوآوری و تعهد به همکاریهای بینالمللی تأکید دارد. این رویکرد نهتنها به دنبال حفظ جایگاه آلمان بهعنوان یک قدرت اقتصادی جهانی است، بلکه مسئولیت آن را بهعنوان یک قدرت رهبر در اتحادیه اروپا تقویت میکند. دیدگاه او شامل اقتصادی قوی و مبتنی بر بازار است که به توسعه پایدار، گذار به انرژیهای تجدیدپذیر و انسجام اجتماعی کمک میکند و درعینحال رهبری آلمان در اتحادیه اروپا را تقویت مینماید.
در مقابل، حزب راست افراطی آلترناتیو برای آلمان دیدگاهی کاملاً متفاوت ارائه میدهد. اولویتهای سیاسی AfD حول ملیگرایی، تردید نسبت به اتحادیه اروپا و سیاستهای سختگیرانه مهاجرتی شکل گرفته است. این حزب از نارضایتی عمومی در مورد جهانیشدن، تغییرات فرهنگی و بیثباتیهای اقتصادی بهره برده است. برنامههای AfD بر کاهش نقش آلمان در ادغام مالی و سیاسی اتحادیه اروپا تأکید دارد و بیان میکند که حاکمیت ملی باید بر منافع جمعی اروپایی اولویت داشته باشد. در صورت موفقیت، AfD میتواند آلمان را به سمت سیاستهای انزواطلبانه و حمایتگرایانه سوق دهد که میتواند توازن و همکاری در اتحادیه اروپا را با چالش جدی مواجه کند.
همچنین اهمیت این انتخابات برای اروپا و جهان را هم باید در نظر گرفت. رهبری آلمان برای اتحادیه اروپا مهم است؛ قدرت اقتصادی و نفوذ سیاسی آن همواره در شکلدهی به پاسخهای یکپارچه به بحرانها، چه در زمینه رکودهای اقتصادی و چه درگیریهای ژئوپلیتیکی، نقش کلیدی داشته است. دولتی به رهبری دموکراتهای مسیحی احتمالاً به حمایت از یکپارچگی قویتر اروپا ادامه خواهد داد و درنتیجه به ایجاد اتحادیهای منسجمتر کمک خواهد کرد. این تعهد در شرایط فعلی، بهویژه با توجه به چالشهای مداومی مانند تغییرات اقلیمی، تهدیدات امنیتی و نوسانات اقتصادی، ضروری است.
در مقابل، پیروزی AfD میتواند چالشهای جدی نهتنها برای آلمان بلکه برای کل اتحادیه اروپا ایجاد کند. ظهور راست افراطی در آلمان میتواند جنبشهای پوپولیستی را در سایر کشورهای اتحادیه اروپا تقویت کند و درنتیجه، اتحاد و انسجامی را که همواره سنگ بنای ثبات اروپایی بوده است، به خطر بیندازد. لفاظیهای ضد اتحادیه اروپایی AfD ممکن است به سیاستهایی منجر شود که مکانیسمهای همکاری ضروری برای مقابله با چالشهای مشترک، مانند مدیریت مهاجرت، مقابله با تهدیدات امنیتی خارجی و تقویت انعطافپذیری اقتصادی در برابر رقابتهای بینالمللی را تضعیف کند. چنین تغییری میتواند موقعیت اتحادیه اروپا در صحنه جهانی را تضعیف کند و توانایی آن برای نمایش جبههای متحد در امور بینالمللی را مختل نماید.
علاوه بر این، موفقیت احتمالی AfD میتواند به افزایش قطببندی در جامعه آلمان منجر شود و شکافهایی را ایجاد کند که ممکن است به سایر نقاط اروپا نیز سرایت کند. این قطببندی میتواند اعتماد عمومی به نهادهای دموکراتیک را کاهش دهد و به بیثباتی سیاسی منجر شود. پیامدهای بلندمدت این امر ممکن است شامل عقبنشینی از سیاستهای اجتماعی مترقی و کاهش همکاریهای چندجانبه و شکل گیری دو قطبی در جامعه باشد.
همینطور، دولت تحت رهبری AfD میتواند منجر به بازنگری گسترده در سیاستهای مالی در آلمان شود. با توجه به نقش محوری این کشور در اتحادیه اروپا، هرگونه تغییر سیاستی عمده میتواند سایر کشورهای عضو را مجبور به تطبیق سیاستهای خود با آلمان جدید کند، که این امر ممکن است منجر به چالشهای اقتصادی در سراسر قاره سبز شود. این عدم اطمینان میتواند میزان سرمایهگذاری را کاهش دهد، رشد اقتصادی را کاهش دهد و پاسخ جمعی اتحادیه اروپا به بحرانهای آینده را تضعیف کند.
درنهایت، نتیجه انتخابات آلمان عاملی تعیینکننده در شکلدهی به مسیر آینده اروپا خواهد بود. پیروزی دموکراتهای مسیحی و فردریش مرتس احتمالاً تعهد آلمان به یکپارچگی اروپایی و حکمرانی اقتصادی باثبات را تقویت خواهد کرد و به شرکای بینالمللی اطمینان داده و قدرت جمعی اتحادیه اروپا را تقویت خواهد کرد. در مقابل، پیروزی AfD میتواند زنجیرهای از واکنشها را آغاز کند که نهتنها سیاست آلمان، بلکه کل ساختار اروپایی را بیثبات میسازد و پیامدهای گستردهای برای ثبات جهانی خواهد داشت. انتخابات آلمان بیش از یک رقابت داخلی است؛ این انتخابات درواقع همهپرسیای درمورد مسیر آینده سیاست اروپایی و نظم جهانی محسوب میشود. تصمیماتی که در روزهای آینده گرفته میشود، فراتر از مرزهای آلمان را در بر میگیرد و چشماندازی ژئوپلیتیک را برای آینده شکل خواهد داد.
امین مهدوی