آشکارشدن هرچه بیشتر نشانههای زوال رژیم صهیونیستی
در گذشته نمیشد راجع به زوال اسرائیل با این وضوح صحبت کرد اما امروز صحبت از مشکلات اسرائیل واقعیتر شده است. یک موضوع، مختص به مسائل داخلی اسرائیل است و یک موضوع معطوف به ادبیات و انگارهای که در سرزمینهای اشغالی نسبت به زوال اسرائیل در حال شکلگیری است. اقداماتی که در زمان دولت نتانیاهو صورت گرفت بااینکه جهشی روبهجلو برای موقعیت اسرائیل بود اما همین نقطه قوت به دلیل اعتراضات اجتماعی که ایجاد کرد؛ میتواند زمینه فروپاشی و تعارض تدریجی جامعه و دولت در اسرائیل شود. درواقع میتوان زوال اسرائیل را در آسیبهای ایجادشدهای دید که در ساختار دولت، جامعه، هویت، سیاست، اقتصاد، مذهب و امنیت بهصورت شکافهای هفتگانه بروز کردهاند.
شکاف در دولت
در یک سال گذشته انگاره فروپاشی رژیم صهیونیستی، تبدیل به شعارهای سیاسی در رقابتهای انتخاباتی شده! اقداماتی که در دولت جدید منجر به واکنش بیسابقه سازمان ملل و شورای امنیت نسبت به رژیم صهیونیستی شد و علیه حضور بن گری وزیر امنیت اسرائیل در مسجدالاقصی اعلان رأی کرد. آمریکا، انگلیس و فرانسه برای اولین بار علیه اسرائیل رأی دادهاند و این نقطه عطفی در تاریخ سیاسی این رژیم منحوس است. نوعی تهدید از جانب آمریکا که اگر تغییر رویه ندهی از حمایت دائمی ما برخوردار نخواهی بود. راستگراها بهعنوان دشمنان جامعه اسرائیلی در سیاست عمل میکنند.
بهعنوانمثال میتوان فضای داخلی را در شکلگیری ان جی او هایی که فشار را بر دولت بیشتر میکنند تحلیل نمود. مضاف بر این، رقابتهای حزبی که در پارلمان اسرائیل و دینامیزم قدرت در رژیم صهیونیستی رکن قرارگرفته، کمکم در حال تبدیلشدن بر ضد خودش است. زد و بندهای فسادآلود با نهادهای امنیتی به طرز آشکاری در جریان است و از این حیث کاملاً یک رژیم جهانسومی است که در آن سیاستمداری را پیدا نمیکنید که آلوده به رشوه نبوده یا با گروههای مافیایی زد و بندی نداشته باشد. همچنین فقدان قوای تنظیمکننده یا برخورداری از بالانسری شبیه به ولایتفقیه در نظام سیاسی ایران است که آسیب پذیرش کرده است.
شکاف در جامعه
ما امروز شاهد پدیده مهاجرت معکوسیم، هرچند آمارش بالا نیست اما تغییرات نوپدیدی را نشان میدهد و آن مدینه فاضلهای که رژیم از زندگی برای یهودیان جهان در این سرزمین ساخته را موردتردید قرار داده است. امروز مسئله تبعیض نژادی بهشدت پررنگ است و یهودیان اقصی نقاط مختلف در سرزمینهای اشغالی سهمی یکسان از حقوق و احترام ندارند. آنها در ابتدا یک رؤیایی میفروشند که فکر میکنید در ظاهر شرایط خوب است اما بهتدریج مشکلات واقعی خود را نشان میدهند. برای مهاجران، قانون دم از برابری میزند اما واقعیت آن است که یک یهودی اروپای غربی بر یک یهودی خاورمیانهای یا آفریقایی اولویت دارد. درواقع کسانی به اسرائیل مهاجرت میکنند که در مضیقه مالی و رفاهیاند اما میفهمند حتی در اسرائیل هم نه به لحاظ عدالت اجتماعی و اقتصادی و نه به لحاظ امنیت سیاسی و خارجی در آرامش نیستند. در سال 2022 از 56 هزار مهاجر حدود 24 هزار نفرشان برگشتند. آمار جرم و جنایت هم در آنجا بالاست و گروههای مافیایی فعالیت محسوسی دارند.
ازنظر جنسی نیز یک جامعه بشدت منحط است و فساد اخلاقی در آن امر رایجی است. . این رژیم یکی از فاسدترین کشورها در صنعت جنسی است و برخی از مهاجرینی که در تنگنای اقتصادیاند، برای چنین کارهایی به آنجا میروند. دیگر شما آن مهاجرتهای میلیونی دهه نود را نمیبینید و باآنکه نرخ زادوولد در اسرائیل بالاست، مدام شکافهای اجتماعی اسرائیل بیشتر میشود.
شکاف در اقتصاد
بااینکه اسرائیل یکی از توسعهیافتهترین رژیمهای منطقه است و ازنظر اقتصادی وضع نسبتاً خوبی دارد ـ مثلاً در جی دی پی نزدیک به ایران است و یکدهم جمعیت ما را دارد ـ همچنین صادرات اول اسرائیل در حوزه آیتی و بعد مواردی چون تجهیزات نظامی و ادوات کشاورزی است. نتانیاهو در سال 2013 قول داد که من شرکتهای بزرگ کامپیوتری دنیا را از مراکز آر اند دی میآورم اینجا و این وعده را از سال 2016 عملی کرد. اما در کنار این ویترین زیبا در لایههای درونی مسئله فرق دارد و با اندک تأملی میبینید که این رژیم از تبعیضهای شدید اقتصادی در رنج است و فساد اداری در آن بیداد میکند.
از حدود 9 میلیون ساکن سرزمینهای اشغالی، حدود 2 میلیون و ششصد هزار نفر در زیرخط فقر زندگی میکنند. این آمار وحشتناک درحالیکه است که اسرائیل نه تحریم دارد، نه قطعنامه بینالمللی علیه آن کشور تصویب میشود. درعینحال هرساله صدها هزار یهودی در اقصی نقاط دنیا به آن کمک مالی میکنند و آمریکا نیز دستکم سالی 3-4 میلیارد دلار کمک بلاعوض به او دارد. بااینحال وضعیت تبعیضآمیز اقتصادی فشار زیادی بر توده شهروندان رژیم صهیونیستی آورده و تورم در چند ماه اخیر افزایش داشته و هزینه زندگی و خدمات عمومی در آن به صورت تصاعدی رشد کرده است.
اینها بخشی از تبعات بلندمدت سیاستهای نئولیبرالی کابینه اقتصادی نتانیاهو است. اخیراً هم در خود اسرائیل مستندهای زیادی تهیهشده که مثلاً زنی میآید و میگوید من و بچههایم شبها گرسنه میخوابیم چون هیچ وعده غذایی نداریم و یا آماری داده میشود که حاکی از آن است که حدود 600 هزار کودک اسرائیلی دچار سوءتغذیهاند. این جامعه 36% دچار فقر شدید است بهنحویکه فرودستان آن در تهیه مایحتاج اولیهشان درماندهاند و اتفاقاً همانها که برای تبلیغ هولوکاست از آنها استفاده میکنند، اما به لحاظ رفاهی رهاشدهاند.
شکاف در هویت
مسئله دیگر، معضل بیهویتی و جعلی بودن برساخت هویت این رژیم است که بهمرور بعد از هفتادسال تعارضاتش را نمایان میکند. تاریخی که با افسانه هولوکاست درستشده و در سال 1948 تبدیل به دولت جعلی گشته، ظرفیت ملتسازی و اتقان تاریخی ندارد. در بدو تأسیس اسرائیل، صهیونیستها گمان میکردند که هویت قومی ـ دینی یهود میتواند خلأ هویت ملیشان را پر کند، اما پس از هفتادسال فهمیدهاند که اینطور نیست و نمیتوان به چنین ظرفیتی دستیافت. پایهگذار اصلی اسرائیل یهودیان اشکنازیاند، فلذا این جامعه شبه غربی است اما بهواقع غربی نیست و از یک خودتحقیری فرهنگی ـ هویتی رنج میبرد. آنها دوست دارند یک اروپایی محترم باشند تاکمی از حقارتشان را کم کنند. همانطور که هرتسل به قیصر آلمان گفت اگر اجازه بدهید ما دولت یهود را در فلسطین تشکیل دهیم، برج و باروی اروپا در برابر توحش آسیا خواهد بود! بنابراین احساس تحقیر صهیونیستها از زمانی که حق شهروندی در اروپا نداشتند، وجود داشت و مسیحیت اساساً در ضدیت با یهودیت شکل گرفت.
در همان اروپا، یهودیان را آدمهای انگلصفت، ناراحت و توطئهگر تصور میکردند و ذهنیت عامه از آنها در نمایشنامه معروف شکسپیر ـ تاجر ونیزی ـ بارز است که آنان را یک شخصیت رباخوار تصویر میکند. این رژیم هنوز قانون اساسی ندارد زیرا بر سر هویت یهود و تعریف اولیه از آن دچار تعارض است. یک شکاف قومیتی نیز وجود دارد که بین اشکنازیها و سفارادی ها دیده میشود. یعنی میان یهودیان اروپایی و یهودیان غیراروپایی یا خاورمیانهای که در میانشان پستترین نوع، یهودیان سیاه و آفریقاییاند.
یعنی نه بهطور رسمی بلکه بهطور عملی اینها درجه چندمیاند و در عالم واقع مناصب سیاسی به یهودیان اشکنازی میرسد و میزراخی ها کمترین امتیازات را میگیرند. میگویند تعصبات قومیات را داشته باش، حالا اگر احکام شرعی را هم رعایت نکردی قابلاغماض است، برای همین مسئله اول برای آنها قومگرایی است بهجای هویت مذهبی یا ملیت واحد و خود را اولاً قوم یهود میدانند. نکته جالبتوجه اینجاست که شما ایرانی ستیزترین شخصیتهای سیاسی یهود را میبینید که از همین یهودیان خاورمیانهای یا ایرانیهای یهودی ساکن سرزمینهای اشغالیاند. این خوی ایران ستیزی شان هم بیشتر برای این است که به حمایت از ما و جمهوری اسلامی متهم نشوند؛ مثل رئیس ستاد ارتش که نسبت به ایران تندترین و خصمانهترین مواضع را دارد.
شکاف در سیاست
شکاف دیگر شکاف سیاسی است و میان چپها و راستها و سکولارها و مذهبیها بهوضوح دیده میشود. تحلیل من این است که بقای شخصیتی چون نتانیاهو در قدرت، به همان نتیجهای منجر میشود که ترامپ بر سر آمریکا آورد! یعنی دوقطبی و تعمیق شکافهای سیاسی. همسر نتانیاهو تأثیر زیادی بر تصمیماتش دارد. او به یک کیش شخصیتی هم دچار است. مشهور است که خیلی از افراد را همسرش عزل و نصب میکند. در این دوره راستهای رادیکال 64 کرسی را تصاحب کردند که بهطور مطلق کرسیها را از آن ایشان کرد.
رئیس پیشین موساد که شهید فخری زاده را او ترور کرد و رسوایی اخلاقیاش هم با مهماندار هواپیما غائلهای به پا نمود، در نظام سیاسی اسرائیل منفور شده است. اسموتریچ وزیر دارایی اسرائیل نیز یک مصاحبهای دارد که میگوید اسحاق رابین را سازمان امنیت اسرائیل کشته! در جای دیگری میگوید: دکترین اقتصادی من بر مبنای تورات است و اگر به احکام خدا عمل بکنیم، به اقتصاد ما برکت میدهد.
همه اینها تحت ادبیات دینی و منازعاتی است که در عرصه سیاست در این حوزه وجود دارد و عرصه تقابل هلاخا ها ـ مدافعان اجرای احکام دینی در سیاست ـ با سکولارها است. از طرفی شخصیتهایی مثل آریا دلی وزیر کشور اسرائیل هم که پرونده قضائی دارد و امروز شده وزیر امنیت، آنقدر رذیلت خو است که ارتش اسرائیل نیز حضورش را نپذیرفته! حالا نتانیاهو وزارت جنگ را سپرده به دست کسی که حتی یک تجربه میدانی در جنگ هم به خود ندیده و شناخت امنیتی ندارد. مثلاینکه بیایید و کلید بمب اتم را بدهید به دست یک بچه! ازجمله کارهای احمقانه او که هزینه زیادی برای اسرائیل درست کرد همین شوی رفتن به مسجدالاقصی بود که برای اولبار به محکومیت اسرائیل در شورای امنیت منجر شد.
نتانیاهو رفتارهای خلاف قانونی هم دارد که صدای شهرکنشینان را درآورده و یک نمونه دیگر آن محدود کردن اختیارات دیوان عالی اسرائیل است تا بتواند نوعی دولت کودتا ایجاد و خواستههایش را اجرایی کند. میتوان گفت که اسرائیل در دست دولت تبهکاری است که با اشتباهاتش شکافهای سیاسی را تشدید و شرایط را به سمت فروپاشی تدریجی از درون میبرد.
شکاف در مذهب
دیگر شکاف عمده در اسرائیل، شکاف مذهبی است که میان سکولارها و مذهب گرایان وجود دارد. بهعنوانمثال اولترا ارتدکسهای کابالیستی که اصلیترین جریانشان حصیدی ها هستند، میگویند تا قبل از ظهور موعود، تشکیل حکومت در اسرائیل از وظایف ما نیست و ازنظر مبانی فکری اختلاف زیادی با جریانات حاکم دارند. یک طیفهایی هم هنوز مشروعیت اسرائیل را نپذیرفتهاند و مشهورترینشان جنبش نک هوی کارناست. مثلاً ساعت سه بعدازظهر روزهای جمعه که شب شاوات است اینها میآیند و بهزور مغازهها را میبندند و میگویند باید احکام شرعی اجرا شود. امروز کابینه نتانیاهو را میتوان مذهبیترین کابینه تاریخ اسرائیل دانست اما بااینوجود آن خاخام اسرائیلی هم میآید و میگوید که ننگ بر اینهایی که در کابینه او هستند که صرفاً ادعای مذهبی دارند و در روز تحلیف رئیس کنست بر صورتش آب دهان نمیاندازند که یک همجنسگرا است.
شکاف در امنیت
امروز شهروندان غاصب شهرکهای صهیونیستی احساس امنیت نمیکنند و هر هفته میبینند که داخل در سرزمینهای اشغالی عملیات استشهادی یا اقدامات تروریستی انجام میشود. امروز مخالفین سیاستهای بیبی در بالاترین ردههای سیاسی رژیم، بهصراحت سخن از نفرین دهه هشتم یا کابوس پایان اسرائیل میگویند. نفتالی بنت بیانیه 26 صفحهای خطاب به ملت اسرائیل صادر میکند و طرح کابوس هشتمین دهه تأسیس این رژیم را تبلیغ سراسری میکند. کار بهجایی رسیده است که آقای پاردو بهعنوان مسئول بخشی از ترورهای اخیر موساد، صدایش درمیآید و میگوید که ما نباید کارهایمان را در بوق و کرنا کنیم و نبایست کینه دشمنانمان را برانگیزیم! زیرا که ما بازیگران تئاتر و ملیجکهای صحنه نمایش نیستیم. پاردو در سال 2014 در مصاحبه خود بهطور صریح از خطر وقوع جنگ داخلی در اسرائیل میگوید و بیان میکند که تهدید اصلی برای این رژیم نه حزبالله است نه ایران، بلکه مسائل داخلی و خودویرانگری ملت یهود است.
شواهد این سخن را میتوان از افزایش آمار رجوع به کلینیکهای درمانی و افزایش میزان خشونت اجتماعی در اسرائیل کاوید. پس از عملیاتهای سیف القدس که برای اولبار شاهد همکاری سهجانبه حماس، حزبالله و نیروی قدس بودیم و اولین مرتبهای بود که شروع و پایان درگیری به دست فلسطینیها انجام گرفت. در حوادث اخیر کار بهجایی رسید که برای 8 ساعت شهرک اللوت از دست اسرائیلیها خارج شد و آنها زمانی که یک سری پهپادهای مهاجم را از سمت اردن دیدند، عقبنشینی کردند و ترسیدند که حزبالله به این غائله اضافه شود.
هک دوربینهای سازمان امنیت اسرائیل هم پیام واضحی مخابره کرد و جو بیاعتمادی به تواناییهای اطلاعاتی این رژیم را تشدید نمود. آثار کمتحملی و نافرمانی مدنی، فقدان همجوشی اجتماعی و خاطره مشترک قومی نیز در این رژیم آمار افزایشی دارد بهگونهای که دیگر نمیتواند با حربههایی چون ایجاد جنگهای کوتاهمدت مرزی، حواسها را پرت کند؛ زیرا ممکن است همین سناریو ضربه آخری برای فروپاشیاش شود. بنابراین شکافهای داخلی رژیم صهیونیستی در حال همپوشانی است تا به سمت بحرانی جدی و تکانهای مشهود برده شود.
درنتیجه ممکن است با وقوع حادثهای پیشبینینشده از خارج از مرزهای سرزمین اشغالی، ساختار درونی آن نتواند هم در داخل و هم در خارج تابآوری لازم را ایجاد کند و یکدفعه شاهد رخدادهایی باشیم که مثل کاتالیزوری روند فروپاشی داخلیاش را تسریع میکند.
منبع: مثلث آنلاین