چرا آمریکا از بحران سودان استقبال میکند؟
تراژدی کشته و زخمیشدن صدها نفر در سودان، منجر به تاثر افکار عمومی جهان اسلام و منطقه شده است. حتی آتشبس پیشنهادی طرفین به مناسبت فرارسیدن عید سعید فطر نیز عملا اجرایی نشد تا کماکان شاهد تشدید منازعات در خارطوم باشیم.
فارغ از صورتبندی وقایع اسفبار داخلی در سودان، نمیتوان بدون توجه به ریشهیابی این تحولات نسبت به مهار یا پیشگیری از تکرار آنها، اقدامات لازم را به عمل آورد. در این خصوص نکاتی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد:
نخست این که خلق، استمرار و تثبیت بحرانهای پایدار امنیتی و سیاسی در قاره آفریقا، حکم یک راهبرد کلان را در حوزه سیاست خارجی آمریکا و استعمارگران نوین دارد. واشنگتن و شرکای اروپایی آن به منظور استمرار سوداگری و تاراج منابع غنی آفریقا، نیاز به بهانهای جهت توجیه حضور شرکتهای ظاهرا چندملیتی، نظامیان و کارپردازان امنیتی خود در این حوزه جغرافیایی دارند. در چنین شرایطی نمیتوان قائل به «خلق تصادفی بحرانها» در آفریقا و کشورهایی مانند سودان بود. اگرچه رسانههای غربی تمرکز ویژهای بر علل ظاهری بحرانها و ابعاد روبنایی آنها دارند، اما آنچه گرهگشای این بحرانهاست، بحرانپژوهی دقیق و در نظرگرفتن ریشهها و متعاقبا ابعاد چرایی بحرانهاست. در اینجا تمرکز بر «مصدر بحرانها» قطعا اولویت بیشتری نسبت به تحلیل ابعاد ظاهر و گذرای بحرانها دارد! همان رویکردی که رسانههای غربی سعی در انکار و جلوگیری از شکلگیری آن دارند.
نکته دوم به تشدید همزمان فعالیت گروههای تروریستی - تکفیری در قاره آفریقا بازمیگردد. طی هفتههای اخیر، شاهد وقوع جنایاتی جدید از سوی گروه تروریستی بوکوحرام در نیجریه و حتی برخی اعضای داعش در کشورهای دیگر آفریقایی هستیم. افزایش درگیریها در سومالی نیز با هدف آزادسازی برخی شهرکها و مناطق این کشور از چنگال گروه تروریستی الشباب کماکان تلفات انسانی دارد. آیا میتوان تحرکات تروریستی گسترده و چندجانبه در قاره آفریقا را بدون وجود یکاتاق فکر و حتی عملیات واحد تصور کرد؟ به راستی چرا چرخههای خشونت و ترور در سراسر آفریقا متوقف نمیشود و هر از گاهی به اشکال مختلف در مناطق گوناگون جان میگیرد؟
نکته پایانی، مربوط به رویکرد خاص آمریکا نسبت به بحران اخیر سودان است. اگرچه آنتونی بلینکن، وزیرخارجه آمریکا و دیگر مقامات این کشور در مواضع ظاهری خود خواستار آَشتی گروههای درگیر در خارطوم شدهاند، اما بر هیچکس پوشیده نیست که میان راهبرد کلان و بازیهای دوحزبی دولتهای آمریکایی و بحران تمامعیاری که امروز در سودان رخ میدهد نسبت معناداری وجود دارد. در چنین شرایطی نباید به ژست ظاهری مقامات غربی در قبال بحران سودان و دیگر خشونتهای مزمن در آفریقا اعتنایی کرد. گویا مقامات آمریکایی نقش پررنگ خود را در انتقال بخشی از اعضای داعش پس از اضمحلال آن در سوریه و عراق به نقاط گوناگون قاره آفریقا فراموش کردهاند. بازتولید تروریسم تکفیری، ماموریتی است که مقامات امنیتی و نظامی آمریکا در حال اجرای مستمر آن در نقاط گوناگون دنیا، از غرب آسیا تا آفریقا و حتی شرق آسیا هستند. در چنین موقعیتی، باید مراقب سیگنالها و علائم هدفمند و دروغینی که از کاخ سفید مخابره میشود باشیم. قطعا با گذشت زمان و عیانشدن بسیاری از واقعیات میدانی در آفریقا، از شبکه تروریستی خودساخته غرب در این قاره بیشتر رونمایی خواهد شد.
محمدمهدی ایمانیپور