معمای قفقاز جنوبی!
جنگ در اوکراین زمینه ساز اتفاقات گستردهای در نظام بین الملل شد. از جملهی آنها جنگ بین ارمنستان و آذربایجان بود. جنگ قره باغ، پیچیدگیهای زیادی در روابط بین کشورها و قدرتهای بزرگ ایجاد کرده است. در واقع این جنگ در قالب تنش روسیه و غرب قابل بررسی است. جایی که روسیه از حمایت ارمنستان سرباز زد و فرصت را در اختیار قدرتهای بزرگ دیگر مانند فرانسه و ایالات متحده قرار داد. این اتفاق می تواند زمینهساز شکل گیری یک جبههی جدید در منطقه شود و قدرتهای منطقهای و جهانی بیشتر به قفقاز اهمیت خواهند داد.
جنگ در اوکراین زمینه ساز اتفاقات گستردهای در نظام بین الملل شد. از جملهی آنها جنگ بین ارمنستان و آذربایجان بود. جنگ قره باغ، پیچیدگیهای زیادی در روابط بین کشورها و قدرتهای بزرگ ایجاد کرده است. در واقع این جنگ در قالب تنش روسیه و غرب قابل بررسی است. جایی که روسیه از حمایت ارمنستان سرباز زد و فرصت را در اختیار قدرتهای بزرگ دیگر مانند فرانسه و ایالات متحده قرار داد. این اتفاق می تواند زمینهساز شکل گیری یک جبههی جدید در منطقه شود و قدرتهای منطقهای و جهانی بیشتر به قفقاز اهمیت خواهند داد.
بازیگران اصلی
در منطقه قفقاز به صورت سنتی سه بازیگر کلیدی حضور داشتهاند که عبارتند از روسیه، ایالات متحده و فرانسه. این کشورها همیشه سعی کرده اند که با رویکردی متوازن شرایط را در این منطقه آرام نگه دارند. اما پس از جنگ دوم قره باغ و عدم ایفای نقش کامل بازیگران این منطقه، ارمنستان اقدام به تغییر رویکرد خود گرفته است و به دنبال خروج از معادلات سنتی این منطقه است. در همین راستا ارمنستان روابط خود را با روسیه کاهش داده است و میزان تعاملات با فرانسه، هند، یونان و البته ایالات متحده را افزایش داده است.[1]
این کشور به دنبال بد عهدی روسیه در قبال خود در تلاش است تا خلاء های امنیتی و نظامی خود را پر کند و برای همین است که ابتدا به سراغ متحد سنتی خود یعنی فرانسه رفت. فرانسه نیز این را یک فرصت مناسب می داند تا بتواند حضور خود را در قفقاز افزایش دهد. در واقع فرانسه بعد از شکست از روسیه در آفریقا که منافع این کشور را تا حد زیادی از بین برد یا کاهش داد، در تلاش است که بتواند به یک تعادل در برابر روسیه برسد. بنابراین برای فرانسه افزایش حضور در قفقاز یک فرصت کم نظیر است که میتواند از آن به عنوان اهرمی در مقابل روسیه استفاده کند. البته باید این نکته را در نظر داشت که فرانسه شاید چندان قدرت مانور دهی را در این منطقه ندارد زیرا بخشی از انرژی اروپا از طریق آذربایجان تامین می شود و آذربایجان یک اهرم فشار مناسب را در اختیار دارد که بتواند در صورت نیاز علیه فرانسه به کار بگیرد. علاوه بر آن فرانسه توانایی تامین تمام نیازهای امنیتی ارمنستان را به تنهایی ندارد و اگر ایالات متحده در این مهم در کنار آنها نباشد فرانسه و ارمنستان با مشکلاتی روبه رو خواهند شد.
در مقابل آذربایجان نیز به دنبال تقویت سطح روابط خود با رقبا و کشورهای دوست ارمنستان است. آنها برای تامین برخی تجهیزات نظامی خود، با پاکستان به گفتگو نشستهاند و به دنبال افزایش همکاری نظامی با این کشور است[2].
به کدام سو؟
تحولات گستردهای که در نظام بین الملل به وجود آمده، به صورت زنجیرهای به یکدیگر متصل است و شاید نتوان بدون در نظر گرفتن قدرتهای بزرگ و منطقهای به درک شرایط پرداخت. قفقاز جنوبی نیز از این معادله خارج نیست و باید بر اساس منافع تعریف شده به پیش بینی مسیر آیندهي آن پرداخت. هم چنین مسئله قفقاز برای قدرتهای بزرگ مهم است و آنها به دنبال افزایش نفوذ و قدرت خود در این منطقه هستند.
در کنار آن باید به این نکته توجه کرد که قفقاز منطقه مهمی در زمینه تامین انرژي و مسیر ترانزیتی و کریدوری است و کشوری که بتواند منافع حداکثری در آنجا داشته باشد، قدرت چانه زنی بالایی دارد.
ایالات متحده، فرانسه و روسیه در این منطقه در کنار قدرتهای منطقهای در حال ایفای نقش فعال هستند. ترکیه و اسرائیل در کنار آذربایجان هستند و با تامین تسلیحات و حمایتهای سیاسی به دنبال افزایش نفوذ راهبردی خود در این منطقه هستند. ترکیه علاوه بر نگاه پانترکی و احیای امپراتوری عثمانی، در پی افزایش نفوذ سیاسی در منطقه از طریق کنترل گذرگاههای انرژی است تا بتواند خود را به عنوان یک بازیگر مهم و بزرگ مطرح کند. اسرائیل نیز به دنبال افزایش فشار بر جمهوری اسلامی است و در تلاش است تا بتواند خود را به مرزهای ایران نزدیک کند تا در موضع برابر امنیتی با ایران قرار بگیرد و منافع خود را بهتر تامین کند.
در مقابل یونان و ایران قرار دارند. دو کشوری که سعی در حفظ شرایط منطقه بدون اتفاقات سخت دارند. یونان به دنبال افزایش فشار به ترکیه است و در تلاش است که با افزایش مراودات با ارمنستان بتواند به ترکیه فشار بیاورد و در مورد مسائل مورد مناقشه به ویژه مسائل مرزی و موضوع قبرس دست بالا را داشته باشد[3].
ایران نیز به دنبال جلوگیری از تغییرات مرزی است زیرا، ارمنستان راه ورود ایران به سمت دریای سیاه است و این مسئله برای ایران مهم است که مرزها تغییر نکنند، زیرا از این طریق می تواند روابط موازانه بخشی را با هردو همسایهی خود داشته باشد.
دربارهی روسیه وایالات متحده مسئله گستردهتر و پیچیدهتر است، روسیه به دنبال حفظ حیات خلوت خود و حفظ وابستگی انرژی جهانی تا حد زیادی به حوزه نفوذ خود است و ایالات متحده به دنبال افزایش فشار بر روسیه و تنگتر کردن حلقهي محاصرهی روسیه است تا بتواند روسیه را کنترل کند و حتی آنها را مجبور به عقب نشینی از اوکراین کند. آمریکا نیز از این طریق می تواند بار دیگر خود را قدرت برتر نظام بین الملل مطرح کند و شاید مانع از تغییرات در ساختار نظام بین الملل شود، موضوعی که بیشک روسیه خواهان آن نیست.
بنابراین به نظر میرسد معمای مناقشات قفقاز با توجه به میدان بازی قدرتهای بزرگ تعیین خواهد شد، میدان بازی که گسترده و چند لایه است و منافع بسیاری در آن نهفته است. اگر کشورهای قفقاز و قدرتهای منطقهای در این مناقشه به درستی ایفای نقش نکنند، عواقب سخت و سنگینی را باید در آینده پرداخت کنند.
[1] reuters.com
[2] iras.ir
[3] cepa.org