شکست سازمان ملل در نظم نوین جدید
شکست سازمان ملل در نظم نوین جدید
موضوع ناکارآمدی اساسی سازمان های بین المللی یکی از مواردی است که برای دولت و ملت های جهان در عصر حاضر اثبات شده است . در چند سال اخیر پرونده های جهانی که در مناطق مختلف کره زمین باز شده است و دارای ابعاد فرامنطقه ای نیز می باشد در حال گسترش است اما سازمان ملل بصورت خاص در حل هیچکدام از این موارد موفق نبوده است که دلایل مختلفی برای این شکست وجود دارد؛
الف. سازمان ملل که بعد از جنگ جهانی دوم رسماً تاسیس شد میراث دار جنگ جهانی دوم بود که جناح برنده این جنگ برای موفقیت خود دست به تأسیس نهادی زد که برای فاتحان این جنگ قدرت مازاد و بین المللی ایجاد کند و مشروعیت اقدامات آینده کشورهای پیروز جنگ جهانی دوم را ضمانت نماید، نکته اصلی در عدم وفاق کشورهای اصلی سازمان ملل بود1که با ایجاد رانت حق وتو برای 5 عضو اصلی سازمان ملل این مسئله حل شد اما در سال های بعد همین حق وتو باعث ایجاد اختلاف در کشورهای اصلی این سازمان شد. تاکنون نیز این اختلاف حل نشده است و برای هر پرونده ای که منافع یکی از کشورهای عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل در خطر قرار بگیرد، امتیاز حق وتو آن کشور مانع سازمان ملل برای بررسی و حل و فصل این پرونده خواهد شد.
ب. باتوجه به استقرار سازمان ملل در خاک ایالات متحده و تأمین بخش عمده ای از نیازهای مالی این سازمان توسط دولت آمریکا طبعاً نفوذ این کشور بر سازمان ملل زیاد است.2 این مسئله باعث بوجود آمدن مشکلات زیادی برای کشورهای مختلف شده است و آمریکا مانع تصمیم گیری مستقل این سازمان جهانی شده است. پرونده های جنگ یمن، مساله فلسطین، بحران قره باغ، جنگ اوکراین همگی پرونده هایی است که توسط ایالات متحده بخاطر منافعی که مستقیم یا غیرمستقیم در عدم حل و فصل آن وجود دارد بی نتیجه باقی مانده است و سازمان ملل را به سازمانی کم خاصیت و ابزار برای کشورهای قدرتمند تبدیل کرده است.
ج. استفاده ابزاری از این سازمان تا حدی برای کشورهای غربی تسهیل شده است که حتی مأموران جاسوسی کشورهای غربی با پوشش مأموران سازمان ملل برای نفوذ به کشورهای متخاصم غربی سازمان دهی میشوند به عنوان نمونه کشور ایران و دسترسی به تأسیسات هسته ای این کشورهمچنین احصاء اطلاعات محرمانه ایران و در اختیار قرار دادن آنها به سازمان های جاسوسی لکه ننگی برای این سازمان جهانی بوده است که بی اعتباری آنرا بیش از پیش روشن کرده است.
در مجموع با وقایع این چند سال اخیر باید به فکر اصلاح این سازمان جهانی بود که در گفتار برخی کشورهای در حال توسعه نمود پیدا کرده است.3از جمله کشور های هند ، برزیل و باقی کشورهای بیرون مانده از قدرت مرکزی سازمان ملل.
جبهه دیگری که کشورهایی مثل چین در حال گشودن آن هستند، ایجاد سازمان های موازی سازمان ملل است که با تقویت سازمان بریکس و شانگهای سعی در ایجاد موازانه ای با سازمانهای تأسیسی غرب محور دارند. بحث اینکه آیا در آینده ای نزدیک شاهد انحلال سازمانهای جهانی غربی هستیم یا خیر بحثی فرعی است، موضوع مهم کم اثر شدن قدرت سازمان های غرب محور است و در مقابل رویکرد تقویت و استقبال جهانی از سازمان های شرق محور بوجود آمده است.4کشورهای کمتر توسعه یافته و ضعیف در حال بازنمایی قدرت خود هستند و کشورهای شرقی در حال استفاده از این موقعیت استثنائی برای تغییر نظم نوین جهانی هستند. این روند در آینده گسترده تر نیز خواهد شد. با حل و فصل احتمالی پرونده های مهم جهانی که اکنون در مناطق مختلف جهان شاهد آن هستیم کشورهای شرقی میتوانند انعکاس حضور سازمانهای تأسیسی خود را به جهانیان نشان دهند. نکته مهم در این سیر از سازمان های غرب پایه به شرق پایه حضور جدی تر کشور چین به عنوان ابرقدرت جهانی است تا به ایالات متحده رسماً اعلام جنگ دهد، منظور ازاعلان جنگ، درگیری نظامی نیست. بلکه اعلان پایان تک قطبی گری ایالات متحده به عنوان بازیگر اصلی روابط بین الملل است. این تقابل شرق و غرب برای کشورهایی مثل ایران که داعیه دار استقلال در تصمیم گیری هستند گسترده ترین منافع را به همراه خواهد داشت. جمهوری اسلامی ایران میتواند نقشی تاریخی ایفا کند و به عنوان بالانسر قدرت های شرق و غرب عمل کند5.
1. https://lighthouse.mq.edu.au/article/june-2020/75-years-of-the-un-its-triumphs-and-disasters
2. https://carnegieendowment.org/2020/03/06/united-states-current-and-future-relationship-with-united-nations-pub-81238
3. https://www.orfonline.org/research/india-and-brazil-in-the-global-multilateral-order/
4. https://www.aljazeera.com/features/2023/8/22/can-brics-create-a-new-world-order
5. https://ciaotest.cc.columbia.edu/olj/twq/aut2006/06autumn_vakil.pdf