رابطه ارتش با معمای بازداشت عمرانخان
عمرانخان، نخستوزیر سابق پاکستان سه شنبه ۱۹ اردیبهشت به اتهام انتقال غیرقانونی مالکیت یک زمین به دانشگاه القادر که متعلق به ریاض حسین، سرمایهدار بزرگ پاکستانی بود بازداشت شد. اما با توجه به تحولات یک سال اخیر پاکستان علت بازداشت عمرانخان را آن هم در زمانی که در دادگاه حضور داشت، باید در جای دیگری جستوجو کرد.
در سال ۲۰۱۸، عمرانخان و حزب متبوعش تحریک انصاف، در یک فرآیند خشونتبار و طی یک دوره التهابات سیاسی زمام اداره پاکستان را در دست گرفتند. اصولاً دو رویکرد نظری در مورد به قدرت رسیدن عمرانخان وجود دارد؛ اول اینکه وی و تحریک انصاف توانستند از تبلیغات سیاسی مورد علاقه جوانان پاکستانی استفاده کرده و سرمایه اجتماعی عظیمی را در انتخابات ۲۰۱۸ با خود همراه کنند و در رویکرد دوم، این موضوع مطرح میشود که ارتش پاکستان توانست با شناسایی این ظرفیت در عمرانخان و تحریک انصاف از وی و حزبش به عنوان ابزاری برای کنترل احزاب سنتی استفاده کند.
در مورد رویکرد نظری دوم که با حقایق پاکستان انطباق بیشتری دارد باید این سؤال را مطرح کرد که چرا ارتش مجبور به استفاده از کارت عمرانخان علیه احزاب سنتی شد. باید توجه داشت که احزاب سنتی از جمله حزب مردم و مسلملیگ شاخه نواز همواره حمایت سیاسی خود را از جامعه پاکستان کسب میکردند، اما حیات سیاسی آنها همیشه به حمایت ارتش از آنان و عدم شکلگیری دولت کودتا از سوی این نهاد قدرت وابسته بوده است.
اما با ورود چین به اقتصاد پاکستان اوضاع تا حدود زیادی تغییر کرد. پروژه یک راه یک کمربند چینی در پاکستان با شرطهایی، ۶۴ میلیارد دلار را به اقتصاد پاکستان تزریق میکرد که از جمله این شروط مقابله ارتش پاکستان با تروریسم و کنترل مشترک این منبع مالی توسط دولت پاکستان و شرکتهای چینی بود. در نتیجه ارتش پاکستان از سال ۲۰۱۴ نسبت به دولت حاکم که حزب مسلملیگ شاخه نوازشریف بود در موضع ضعف قرار گرفت. از سویی مجبور به عملیات نظامی علیه برخی گروههای تروریستی شد که تا پیش از این حامی آنها بود و از سوی دیگر کنترل منابع مالی در پاکستان را از دست داده بود.
روی کار آمدن تحریک انصاف و عمرانخان با فشار ارتش و دادگاه عالی در یک فرآیند شبهکودتا علیه نوازشریف، نتیجه ادراک ارتش از شرایط خود در آن زمان بود. اما احزاب کهنهکار پاکستانی در زمانی که عمرانخان سرمست از پیروزی در انتخابات، سودای عبور از ارتش را در سر میپروراند، در حال مذاکره با ارتش برای بازگشت به قدرت بودند و از سویی با استفاده از ظرفیت اعتراضات خیابانی که در پاکستان یک امر مرسوم است، علیه دولت عمرانخان کارشکنی میکردند.
وضعیت فعلی پاکستان و فشارهایی که هر روز بر عمرانخان بیشتر میشود محصول این فرآیند بوده و به نظر میرسد تا زمانی که عمرانخان بپذیرد زمین بازی سیاسی در پاکستان توسط ارتش چیده شود، این وضعیت ادامه داشته باشد. عمرانخان عملاً دست به یک انتحار سیاسی زده و شاید فکر میکند میتواند با یک قمار سیاسی به عرصه قدرت بازگردد. اما اگر کمی تاریخ پاکستان را خوانده باشد باید بداند که مردان بزرگی، چون آصف علی زرداری و نوازشریف پیش از این مقهور ارتش شدهاند و این قمار در صورت باخت برای او خیلی گران تمام خواهد شد.