دلیل بیواکنشی صهیونیستها چیست؟
پنجشنبه شب گذشته، اسرائیل، هدف حملات راکتی و موشکی از جنوب لبنان قرار گرفت که در شرایط غیر جنگی بیسابقه بوده است. در این حملات از حدود 30 موشک گراد و کاتیوشا استفاده شد. به چند نکته درباره این حملات میتوان اشاره کرد:
نخست این که این حملات که گفته میشود گروههای فلسطینی انجام دادهاند، بدون هماهنگی حزب الله لبنان میسر نیست.
دوم این که این حملات نوعی واکنش به حوادث مسجد الاقصی و تلاشهای تحریک آمیز برای تقسیم زمانی و مکانی این مکان قلمداد شده است؛ اما میتوان به این حملات فراتر از کنش واکنشهای مستمر میان فلسطینیها و اسرائیلیها نگاه کرد. نفس انجام این حملات از لبنان خود گواه این مدعاست.
سوم این که فارغ از این که این حملات و لو موقتا آب سردی بر بحران داخلی اسرائیل باشد و موجب کاهش فشار مخالفان بر نتانیاهو میشود؛ اما در آن سو نیز عدم واکنش جدی به این حملات نیز برای او دردسرساز بوده و به عوامل فشار بر او میافزاید.
چهارم این که مسجد الاقصی به نماد مبارزه فلسطینیها تبدیل شده است که در سایه رسیدن اولترا ارتدوکسها و صهیونیسم مذهبی به قدرت و تشدید اقدامات علیه این مسجد این بیم در میان فلسطینیها و اردن و منطقه شکل گرفت که دولت راستگرای اسرائیل به دنبال سلطه کامل بر این مکان مقدس است. از این رو، گویا حماس با هماهنگی حزب الله و ایران به این جمع بندی رسید که واکنش به تحولات مسجد باید از خارج از فلسطین صورت گیرد تا پیام و هشداری به دولت نتانیاهو معطوف به پیامدهای منطقهای آن فرستاده شود. اما این کل ماجرا نیست.
پنجم این که جدا از عوامل پیشگفته، به گمانم این حملات بیارتباط با حملات فزاینده اسرائیل به سوریه و هدف قرار دادن نیروهای ایرانی نیست. گویا ایران و حزب الله نیز خواستهاند از این طریق اسرائیل از ادامه حملات به سوریه برحذر دارند.
ششم این که لبنان و نه غزه برای حملات انتخاب شد تا پیامی فرافلسطینی به اسرائیل ارسال شود؛ اما فلسطینیها حمله را انجام دادند تا از این طریق جنگی دیگر با لبنان رخ ندهد.
اما چرا اسرائیل واکنش خاصی نشان نداد؟!
دولت نتانیاهو در واکنش به حملات از لبنان به جای لبنان به غزه حمله کرد و 50 تن بمب بر سر آن فرو ریخت و جز حملاتی محدود به چند زمین کشاورزی اقدام خاصی علیه این منطقه که از آنجا حملات انجام شده بود، نکرد. برخی محافل چه اسرائیلی چه ایرانی و غیره این بیواکنشی را دال بر ضعف اسرائیل و از بین رفتن توان بازدارندگی آن در قبال حزب الله دانستهاند.
به نظرم در تحلیل دقیق چرایی عدم واکنش اسرائیل باید عمیقتر نگاه و از تحلیلهای احساسی پرهیز کرد.
پر واضح است که نتانیاهو از این طریق نخواست با حزب الله درگیر جنگی گسترده شود. طبق محاسبات نتانیاهو، وقوع جنگی گسترده با حزب الله مثل جنگ با غزه نیست و اسرائیل در سایه بحران داخلی برای این جنگ و پیامدهای آن آماده نیست. بله! نتانیاهو برای صدور بحران داخلی در پی تنشزایی است؛ اما در سطحی کنترل شده و نه یک جنگ گسترده همزمان در چند جبهه.
دلیل مهم دیگر این بیواکنشی به الزامات راهبرد اسرائیل در مواجهه با ایران باز میگردد؛ نخست حضور ایران در سوریه و دیگری برنامه هستهای. از این رو، وقوع جنگی با حزب الله و حماس در سایه تنشهای رمضانی همه ساله با فلسطینیها به ویژه در مسجد الاقصی نه تنها نتانیاهو را از پیگیری راهبرد مواجهه با خود ایران دور میکرد، بلکه به این جنگ در منطقه و جهان در قالب منازعه تاریخی فلسطین نگریسته میشد واحتمالا بیش از پیش برای نتانیاهو بدون تحقق هدفی راهبردی دردسرساز شود. کما این که آمریکا نیز در سایه تمرکز بر جنگ اوکراین فعلا خواهان چنین جنگی در خاورمیانه نیست که به احتمال زیاد مطلوب روسیه است.
چند وقت قبل، یواف گالانت گفته بود که راهبرد تل آویو "اخراج ایران از سوریه" است. از این رو، به احتمال زیاد نتانیاهو در آینده حملات به نیروهای ایرانی در سوریه را در چارچوب این راهبرد و حتی برای رهایی از مخمصه بیواکنشی به حزب الله شدت بخشد.
به هر حال، احتمالا هدفی در پس این بیواکنشی وجود دارد که اگر آن نبود همین مساله حمل بر ضعف میشود و طرفهای مقابل را جریتر میکند و اسرائیل این را خوب میداند.
اما چرا اسرائیل در مقابل به غزه حمله کرد؟ به نظر میرسد که نتانیاهو متوجه پیامهای منطقهای حملات از جنوب لبنان شده و در جهت خنثی کردن آن با حمله به نواز غزه خواسته است که اولا از تکرار حملاتی فلسطینی از این دست از لبنان جلوگیری کند و ثانیا به این طریق خواسته است که کنش واکنشها به تحولات مسجد الاقصی محصور در منازعه فلسطینی اسرائیلی بماند و از یکی شدن جبهههای فلسطینی، لبنانی و ایرانی جلوگیری کند.
در کل، تحولات میدانی بعید نیست به وقوع جنگی علیه غزه یا حتی لبنان بینجامد.
صابر گلعنبری