آیا ترکیه رهبر قدرتمند میخواهد؟
تحلیلگر مشهور ترکیه بر این باور است که دوران زمامداری اردوغان و رهبرانی مانند او در ترکیه به پایان رسیده و مردم این کشور حالا انتظارات و الگوهای متفاوتی از رهبری در ذهن دارند.
بیش از 30 حزب کوچک و بزرگ در 81 استان ترکیه، شب و روز مشغول کار و فعالیت تبلیغاتی هستند تا در انتخابات همزمان پارلمان و ریاست جمهوری، وزن کشی و رقابت کنند.
در فضای سیاسی کنونی ترکیه، آن چه بیش از هر موضوع دیگری جلب توجه می کند، بحران اقتصادی و تنش سیاسی احزاب است. مخالفین اردوغان معتقدند که مردم باید هر چه زودتر برای خروج از بحران، تصمیم سرنوشت ساز خود را بگیرند و قدرت را به دست تیم جدیدی بسپارند. در چنین شرایطی، کار برای اردوغان، شریک او دولت باغچلی و حزب عدالت و توسعه، دشوارتر شده است.
این روزها، علاوه بر تحلیل گران لاییک و سکولار که از دیرباز مخالف اردوغان بوده اند، حالا گروه قابل توجهی از تحلیلگران محافظه کار و ملی گرا نیز، آشکارا در نقد اردوغان قلم می زنند و ماندن او بر اریکه قدرت را به ضرر اکنون و آینده مردم ترکیه می دانند. طاها آک یول، یکی از این تحلیل گران است.
آک یول یک حقوقدان، کارشناس تاریخ اقتصادی عثمانی و جمهوری ترکیه و کسی است که بارها در گفتگوهای زنده تلویزیونی، در برابر اردوغان نشسته و در مقام یک روزنامه نگار هوادار اردوغان، سخنان او را تایید کرده است. ولی حالا، چند سالی است که آک یول نیز به جرگه حامیان گل – باباجان پیوسته است.
او کتاب ها و مقالات فراوانی دارد. اما در 4 سال گذشته، مشخصاً دو کتاب قطور در نقد سیاست های اردوغان نوشته است. یکی از آنها کتابی درباره اهمیت اصل تفکیک قوا و پایمال شدن این اصل مهم توسط اردوغان است.
کتاب دیگر نیز، یک اثر تاریخی – اقتصادی است به نام «آنها از من حرف شنوی نداشتند». نام این کتاب، از سخنرانی مشهور اردوغان برداشته شده که برای بیان استدلال خود در عزل متناوب سه رئیس بانک مرکزی، گفته بود: من هدف را نشان می دادم. اما آنها از من حرف شنوی نداشتند!
طاها آک یول، امروز در تازه ترین تحلیل در ستون انتقادی خود، درباره اردوغان چنین نوشته است:
آیا اردوغان می تواند گره را باز کند؟
رئیس جمهور اردوغان می گوید که گره را می گشاید و مشکل اقتصاد را به دست خودش حل خواهد کرد. البته او خواهد کرد. خوب ...خیلی طبیعی است. کسی که در مسیر انتخابات باشد، قاعدتاً ادعا می کند که می توانم گره را باز کنم!
به دقت به سخنان اردوغان در شهر شانلی اورفا گوش سپردم. مهمترین نکات این سخنرانی سیاسی – اقتصادی، چنین است: «ما مشکلات اقتصادی و معضلی به نام افزایش هزینه های زندگی را دوباره حل خواهیم کرد».
اردوغان در مرکز مالی استانبول نیز گفته بود: «هم اکنون مشکلاتی در اقتصاد ما وجود دارد. نه؟ بسیار خوب. ما اینجاییم تا مشکلات را حل کنیم. می دانیم که برخی مشکلات در مورد افزایش فقر و هزینه های زندگی مشهود است. ولی نباید اغراق کرد».
اردوغان، در ادامه، برای نشان دادن دغدغه های اقتصادی خود، درباره اهمیت جاده ها، پل ها، فرودگاه ها و بیمارستان های شهری حرف می زند. بله. این کارها انجام شده و نمی توان انکار کرد. زیرساخت خوب برای توسعه اقتصاد ضروری است.
ترکیه از نظر زیرساخت در رتبه بندی های بین المللی در جایگاه خوبی قرار دارد. ولی… ولی بدون تعارف باید بگوییم اقتصاد ما مشکلات بزرگی دارد. اردوغان ادعا می کند که به دنبال حل این مشکلات است. اما نشان نمی دهد که نقشه اش چیست و چگونه می توان مشکلات اقتصاد را حل کرد. بیایید روراست و واقع بین باشیم. مسئله واقعی این است: آیا ظرفیت نهادی و برنامه های منطقی برای حل مشکلات وجود دارد؟
ترکیه و معضلی به نام ضعف نهادها
بر اساس گزارش سال 2020 مجمع جهانی اقتصاد، ترکیه با 67.1 امتیاز در رتبه بندی زیرساخت ها در جایگاه خوبی قرار دارد. اندونزی با امتیاز 62.7 پشت سر ماست... اما از نظر کیفیت نهادها و موسسات، امتیاز ترکیه به 47.7 کاهش یافته است! اندونزی با 62.7 امتیاز در رده بندی قدرت و اعتبار نهادها و موسسات، حسابی سبقت گرفته و بسیار جلوتر از ماست!
در اینجا ما این واقعیت را می بینیم که چگونه تجمیع قدرت در دستان اردوغان و حزب او، اعتبار و نیروی نهادها را در هم می کوبد. اقتصادی که نهادهایش ناتوان و بی کیفیت باشند، قطعاً شکست خواهد خورد. چرا؟ به این دلیل که در نظام سیاسی و اجرایی کنونی ترکیه، به جای ثبات، تخصص و شایسته سالاری و بها دادن به عقلانیت و صلاحیت نهادها، همه چیز در دستان رئیس جمهور است و عملکرد اقتصاد با منافع سیاسی و اقتصادی برخی گروه ها گره خورده و شخص رئیس جمهور، نه در راس یک نهاد، بلکه به عنوان یک فرد، بدون مشورت و اعتنا به دیدگاه کارشناسی، هر تصمیمی که دلش بخواهد، می گیرد و اجرا می کند.
اردوغان ادعای عجیبی مطرح کرده و می گوید: در سال 2028 میلادی درآمد سرانه در ترکیه به 16 هزار دلار خواهد رسید. یعنی در 20 سال بین 2003 تا 2023 میلادی، درآمد ترکیه به 12 هزار دلار رسید، اما در ادعای اردوغان، قرار است تنها ظرف 5 سال، 4 هزار دلار افزایش پیدا کند! این بسیار ارزشمند است! اما واقعاً چنین چیزی شدنی است؟ کارشناسان اقتصادی می گویند که این همه تسهیلات که به شرکت های پیرامون حزب حاکم داده شده، می توانست با مناقصه های شفاف، بسیار ارزان تر تمام شود. گذشته از این، به نظر می رسد سطح توسعه زیرساخت ها تنها عامل تعیین کننده نیست و یک دولت نمی تواند تنها با سخت پل و جاده، مردم را راضی نگه دارد.
ترکیه در دو حوزه نیاز به اصلاحات مهم دارد:
1.برای رشد اقتصادی پایدار، ما نیازمند نهادها و موسسات سالم، عاری از فساد، مستقل و حرفه ای هستیم.
2.هدف گذاری و سیاست دولت، باید مطابق با ظرفیت های کشور و منطقی باشد.
بگذارید مثالی بیاورم: بر باد رفتن استقلال بانک مرکزی و دخالت مداوم رئیس جمهور در تصمیمات پولی – مالی، چنان بلایی بر سر اقتصاد ما آورد که حتی ولادیمیر پوتین نیز به کنایه گفت: ممکن است مانند ترکیه شویم! اردوغان کاری کرد که با تصممیمات غلط، دست کم 200 میلیارد دلار به ترکیه ضرر زد، ما را در یک تورم بزرگ قرار داد، کسری تجارت خارجی رکورد شکست و تورمی را تجربه کردیم که تاکنون سابقه نداشته است.
معضل دیگر، انتصابات میلی و رفاقتی و دور از شایسته سالاری و کارآمدی است. این نیز معضلی است که در دوران زمامداری اردوغان سرعت گرفت و بسیاری از نهادها را فلج کرده است. حالا آیا این دولت می تواند با این نهادها و این سیاست ها که کشور را از درآمد 12 هزار دلار به ازای هر نفر به سطح 9 هزار دلار کاهش داد، با وعده و وعید دلخوش کند؟ البته ممکن نیست. نه در سخنرانی های اردوغان و نه در دو بیانیه انتخاباتی او هیچ نشانه ای از اصلاحات نهادی دیده نمی شود. حتی کوچکترین اشاره ای به ایجاد تغییرات در جهت تفکیک قوا و نهادینه سازی در سیستم اجرایی وجود ندارد.
برجسته ترین بُعد تبلیغات انتخاباتی حزب عدالت و توسعه، تلاش برای به قدرت رساندن یک رهبر با الگوی «مرد قدرتمند» است. اما واقعیت این است که حالا، ترکیه به الگوی دیگری از رهبری نیاز دارد و انتظار مردم نیز چیز دیگری است.
آنان می گویند: ترکیه به قوانین، نهادها و سیاست های منطقی نیاز دارد، نه یک مرد قوی. ترکیه، محتاج حاکمیت و استیلای قانون است و نه اقتدار پادشاه!
منبع: تسنیم