رژیم صهیونیستی و ماموریت سری

پس از هفت اکتبر و طوفان الاقصی بود که اسرائیل به صورت افسار گسیخته ای شروع به تهاجم به غزه و کشتار بی وقفه ی غیرنظامیان در فلسطین کرد. بسیاری این اقدام اسرائیل را واکنشی به شکست در نبرد با حماس می دانستند. اما رویکرد و روند رژیم اسرائیل در یازده ماه گذشته نشان میدهد که آنها ماموریت مهم تری دارند و برای یک برنامه ی بلند در خدمت اهداف غرب بخصوص آمریکا هستند.

سپتامبر 30, 2024 - 11:47
رژیم صهیونیستی و ماموریت سری
اسرائیل و ماموریت سری

امین مهدوی

پس از هفت اکتبر و طوفان الاقصی بود که اسرائیل به صورت افسار گسیخته ای شروع به تهاجم به غزه و کشتار بی وقفه ی غیرنظامیان در فلسطین کرد. بسیاری این اقدام اسرائیل را واکنشی به شکست در نبرد با حماس می دانستند. اما رویکرد و روند رژیم اسرائیل در یازده ماه گذشته نشان میدهد که آنها ماموریت مهم تری دارند و برای یک برنامه ی بلند در خدمت اهداف غرب بخصوص آمریکا هستند.

برنامه ی بلند مدت آمریکا

ایالات متحده آمریکا در یک برنامه ی هدفمند و بلند مدت به دنبال مهار چین است. این کشور برای مهار چین تقریبا تمامی ابزارهای دیپلماسی، اقتصادی و نظامی خود را بسیج کرده است تا بتواند از تبدیل شدن چین به یک ابر قدرت تمام عیار جلوگیری کند.

آمریکا در ادامه ی برنامه های مهار چین به دنبال این است که بتواند طرح جاده ی ابریشم چین را که یک طرح جاه‌طلبانه‌ی چینی است را کنترل و از اثرگذاری آن بکاهد. در واقع ایالات متحده به خوبی آگاه است که اگر چین بتواند به شاه راه های ارتباطی و اقتصادی دنیا به طور کامل مسلط شود طولی نخواهد کشید که ایالات متحده باید جای خود را  به چین بدهد. برای همین آمریکا در تلاش است تا بتواند چین را در زمینه های مختلف تحت فشار مضاعف قرار دهد تا چین نتواند به آنچه که میخواهد برسد.

به بیان دیگر ایالات متحده یک روند بلند مدت و فرسایشی را برای مهار چین در نظر گرفته است. در این روند آمریکا از ابزارهای مختلف خود استفاده میکند. یکی از این ابزارها استفاده از متحدین خود برای بازی در زمین ایالات متحده علیه چین است. اروپا، استرالیا و هند از جمله شرکای آمریکا هستند که کم و بیش و بر اساس نیاز در خدمت منافع آمریکا فعالیت می کنند. البته آنها این منافع را در راستای منافع ملی خود می بینند و بر این باور هستند که بازی در زمین آمریکا برای آنها نفع زیادی خواهد داشت.

در این بین اما گویی یکی از مهم ترین ماموریت ها به رژیم اسرائیل واگذار شده است. جایی که دولت اسرائیل علی رغم تمام اعتراضات مدنی در دنیا با تکیه بر حمایت سیاسی آمریکا و شرکای اروپایی در حال عبور از تمامی خطوط قرمز بین المللی و انسانی است. اسرائیل بدون آنکه ترسی از عاقبت فعالیت هایش داشته باشد در حال به آتش کشیدن منطقه جنوب غرب آسیا است و در این مسیر حمایت آمریکا را دارد.

اما اینکه چرا اسرائیل این چنین مصون در حال پیشروی و آتش افروزی است سوال مهمی است که باید در چارچوبی بزرگتر به آن پرداخت.

ماموریت اسرائیل

بنظر میرسد در کنار اعلام تهدید ایران و نیروهای نیابتی آن در منطقه، بهانه ی اصلی اسرائیل از آتش افروزی موضع دیگری باشد و آن مسیر کریدوری جدیدی است که با حمایت آمریکا طراحی شده تا جایگزین جاده یک کمربند یک راه چین شود.

کریدور آی مک که از هند شروع می شود و با عبور از امارات و عربستان سعودی به اردن و فلسطین اشغالی و در نهایت یونان وصل می شود. یک طرح جاه طلبانه  از سوی آمریکا برای مقابله با چین و کاهش نفوذ چین است.

این طرح زمانی می تواند موفق باشد که امنیت آن تامین باشد و علاوه بر صرفه ی اقتصادی بتواند به عنوان یک مسیر اصلی تعریف شود. بنظر می رسد که اسرائیل در چارچوب سیاست مهار چین به دنبال کاهش نفوذ چین در منطقه است. این کاهش نفوذ با تضعیف موقعیت جمهوری اسلامی رابطه‌ی مستقیمی دارد. در واقع اگر اسرائیل بتواند با حذف آنچه تهدید ایران و نیروهای نیابتی آن در منطقه می نامد، به موفقیت برسد قدرت چانه زنی کشورهای این کریدور را در مقابل چین افزایش خواهد داد.

به بیان دیگر اسرائیل بر این باور است که تغییر موازنه در منطقه به نفع خود و ایالات متحده از ملزومات شکل گیری این مسیر کریدوری است. برای همین بی محابا دست به اقداماتی زده است که به ظاهر مخالفت جهانی را با خود به همراه داشته است. اما سکوت و مماشات غرب به خوبی نشان میدهد که اسرائیل در حال انجام یک ماموریت بزرگ برای غرب است و آن کاهش نفوذ و قدرت چین در جهان است.

چه باید کرد؟

اکنون شاید بهتر بتوان درک کرد که چرا طرف های غربی چندان به اسرائیل برای آتش بس فشار وارد نمی کنند زیرا اقدامات آنها کاملا در راستای منافع غرب و حتی شاید بتوان گفت که در مسیر تعریف شده از سوی ایالات متحده است. در این بین بنظر می‌رسد که جمهوری اسلامی ایران  و چین باید با درک عمیق تری از اقدامات اسرائیل، زمین بازی را در زمینه های مختلفی گسترش دهند. اول که ایران باید چین را با خود در این مسیر همراه کند و آن کشور را متوجه این موضوع کند که تضعیف مقاومت در بلند مدت به ضرر چین خواهد بود. در کنار آن باید مسیرهای اقتصادی تعریف شده برای اسرائیل و غرب  که به دنبال جایگزینی مسیر ایران هستند را با چالش های وجودی مواجه کند. برای مثال باید در این زمینه با مصر به تعامل پرداخت زیرا مسیر آی مک کانال سوئز را نیز تحت  الشعاع قرار می دهد. در واقع ایران باید علاوه بر پاسخ میدانی به اسرائیل هم زمان در میدان دیپلماسی و اقتصاد به دنبال متحدینی باشد که از این طرح آمریکا متضرر می شوند تا بتواند توان خود را بازیابی کند.  این مسیر می تواند منجر به صلح و آتش بسی پایدار در منطقه و در عین حال شکست ماموریت اسرائیل باشد. باید دید که چین، ایران و دیگر کشورهای منطقه چگونه به این رویکرد بلند مدت آمریکا پاسخ می دهند.